صفحات

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران(17): نادرشاه افشار شیعه را قبول نداشت و می خواست دین جدیدی ابداع کند!

ص125
نادرشاه و روحانیت شیعه(1748-1736)

نادر شاه از قبیله افشار بود که قزلباشان مرید صفویه بودند. 
نادر سواد چندانی نداشت ولی ادیان مختلف جهان را بررسی کرده بود. نادر به یک دین اعتقاد نداشت.وی می خواست دینی در ایران بوجود آورد که مسیحیان و یهودیان و زرتشتی ها وسنی ها و شیعیان را متحد سازد و به نوعی نیز از جنگ با عثمانی های سنی دوری کند.
او خواستار بی قدرت کردن ملایان شیعه بود و می خواست بجای شیعه 12 امامی ، مذهبی دیگر بیاورد. گفته شده او حتی به فکر سنی کردن مردم ایران افتاد و فرمان داده بود شیعیان سنی شوند.

دین واحد و غیر شیعی از دو جهت برای نادر مهم بود:
1. جنگ و اختلاف با همسایگان سنی برطرف شده [شیعه یک مذهب ضد سنی است که به مقدسات سنیان فحاشی می کند]
2. جمعی از مردم ایران به صفوی ها به علت سید بودن صفویه (سید بودن صفوی ها جعلی است) اعتقاد شدید داشتند و خواستار حکومت فرزندان صفوی بودند.
در نتیجه شاه می خواست :
1. خاندان صفوی را ریشه کن کند
2. مذهب شیعه 12 امامی را از رسمیت اندازد.
امر اول با قتل صفوی های مدعی به آسانی انجام شد ولی دومی :

نادر می دانست مردم به او از لحاظ آزاد کردن و زنده کردن ایران احترام می گذارند او در نوروز 1726 مجلسی از سران قبایل و نزاد ها و قومیتها و مذاهب و ادیان مختلف ایران به شمار 20هزار تن تشکیل داد و در مورد مذهب شیعه گفت:

مذهب تشیع مغایر نیاکان ماست و باید ترک شود. اما چون امام صادق امام راستین ماست ایرانیان می توانند در فروعات شرعیه از آن حضرت پیروی کنند...مردم از جشن برای حضرت علی چشم بپوشند و خلفای سه گانه را لعنت نکنند... هرکس این مقرارات را رعایت نکند منتظر بی مهری شاه باشد.
شاید اگر سلطان عثمانی با نادرشاه موافقت می کرد سرنوشت شیعه 12 امامی جور دیگری قلم می خورد ولی چنین نشد. 

شیخ الاسلام عثمانی فتوا داد که این اعتقادات ایرانیان نیز (مثل تشیع) مخالف اسلام است و ریختن خون ایرانیان مشروع و خداپسندانه است.

این اقدامات نادر موجب درگیری او با ملایان شیعی ایران شد و تنی چند از آنان کشته شدند و بقیه دم فروبستند و سکوت کردند.
او ملایانی را که با او و مذهب جدیدش موافق بودند را بر سر امورات دینی کشور گذاشت.

شاه املاک اوقافی را از دست ملایان خارج کرد و به دولت داد تا هم از پشتوانه مال ملایان بکاهد و هم بر قدرت دولت و ارتش ایران بی افزاید.
بدین لحاظ تا زمان قتل نادر ملایان در ایران هیچ قدرت و شوکت و جلال نداشتند.
ص130


.....

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران(16): افغانها با شیعیان چه کردند؟

ص117
بخش سوم
دوران فترت
خلاصه حادثه حمله افغان
حکام منصوبی ایران در افغانستان در زمان شاه سلطان حسین صفوی شروع به آزار سنیان افغانستان کردند. میر ویس غلزائی رئیس ایل غلزایی که کلانتر قندهار بود به شاه شکایت کرد ولی او را زندانی می کنند. او به حیله از زندان خلاص شده و به حج می رود و از ملایان سنی عربستان فتوای جنگ سنیان علیه شیعیان را دریافت می کند.

او با پشتبانی سنیان جنگ کرده حاکم قندهار می شود و سپس استقلال افغانستان از ایران را اعلام کرد. سپس برادرش و بعد دوسال نوه اش محمود 19 ساله شاه افغانستان می شود.

محمود افغان به ایران حمله می کند و اصفهان پایتخت ایران را محاصره می کند و شاه سلطان حسین ورد می خواند که به خیال خودش جنیان سپاه افغان را تارومار کند. در آن زمان او تمام مردان لایق حکومت را کور و زندانی کرده بود و شخص لایقی در کار نبود که علیه افغانها کاری کند.
یکبار یک فرد شجاع به نام "احمد آغا" به افغانها حمله می کند و پیروز می شود ولی مورد غضب شاه و دربار بی لیاقت واقع شده خود کشی می کند.
بالاخره محاصره اصفهان باعث قحطی و طاعون میشود و بسیاری می میرند. سرانجام در محرم سال 1136 (1722) شاه نزد محمود افغان رفته می گوید با خواست خدا تو شاه ایران شدی و ...
ص122


روحانیت در زمان فترت
بین سقوط صفویه تا پیدایش قاجاریه قدرت و اعتبار و مقبولیت ملایان در متن تاریخ ایران کمرنگ و حتی بیرنگ بود لذا این دوره از تاریخ دوران فترت نام دارد.
پس از پیروزی افغانهای سنی اکثر ملایان که از کشورهای عربی به ایران آمده بودند از ترس سنی ها به همانجا برگشتند.
در این مدت افغانها و افشاریه و زندیه در ایران حکومت کردند که هیچکدام دل خوشی از ملایان شیعه نداشتند. 

همچنین نقش منفی روحانیت در زمان سه پادشاه آخر صفوی مردم را ضد آخوند کرده بود و شاهان نیز در دوره فترت با نارضایتی مردم از ملایان سیاستهای غیر مذهبی و ضد شیعی را نیز به اجرا درآوردند.
ص122

ص122
مهاجمین افغان و روحانیت شیعه
افغانهای سنی جان و مال و زنان شیعیان را مباح دانسته به کشتار و غارت و ربودن زنان شیعه و تجاوز به آنان پرداختند. علت ستم افغانها ستم شیعیان به سنیان بود که به فرمان ملایان شیعه صورت گرفت ولی بعد از حمله همه ملایان به کشورهای عربی گریختند و مردم ماندند و ستم افغانها.

محمود افغان پس از تسلیم شاه موقتا گروهی از ایرانیان را در پست خودشان تثبیت کرد ولی قضاوت و مقامات روحانی دینی شرعی را به ملایان سنی واگذار کرد. او خیانتکاران به صفوی ها را به علت بی اعتماد دانستنشان اعدام کرد.

در جنگ با تهماسب پسر سلطان حسین قزوین بدست افغانها افتاد و قصد اسارت بردن دختران را داشت که مردم شوریدند و افغانها را بیرون کردند. کلا شورشهایی متعددی علیه افغانها صورت گرفت که به شکست و قتل و غارت مردمان انجامید.

بعد از محمود ، اشرف افغان به مدت 5 سال شاه شد او می خواست ایران را کاملا سنی کند خود را خلیفه شرق نامید که عثمانی ها ناراحت شدند و درگیری رخ داد که سرانجام اشرف افغان تابع عثمانی شد ولی بزودی تهماسب قلی خان افشار (نادر شاه) او را شکست داد.
ص124

.


...

خلاصه کتاب:تشیع وقدرت در ایران(15): چگونه شاه سلطان حسین قدرت ملایان را به اوج رساند و به ایران خسارت زد

شاه سلطان حسین (1694-1722)
این شاه بی لیاقت ترین و بدترین شاه صفوی بود و دوران وی اوج قدرت یابی ملایان شیعه بود که به اضمحلال موقتی قدرت ملایان انجامید! در این 29 سال سلطنت سلطان حسین ملایان به سرکردگی ملاباشی شاه (محمدباقر مجلسی )با راه و رسم مسلمانی هر بلای بود سر ملت ایران آوردند و آنقدر ستم کردند که خودشان سقوط کردند و باعث کشتار شیعیان ایران بدست سنی ها شدند.

سلطان حسین و اوصاف وی
شاه سلیمان قبل از مرگش وصیت کرد مقامات کشوری یکی از دو فرزندش حسن و یا عباس میرزا را شاه کنند. گفت اگر صلح می خواهید حسین را و اگر افتخار و عظمت ایران را می خواهید عباس میرزا را شاه کنید. آنان حسین را شاه کردند و او اهل حرمسرا بود و ملا صفت نیز بود و همچنین به نحو بیمار گونه از جنگ و خون ریزی بیزار بود و او نادر پادشاه ایران است که هرگز در دوران سلطنتش کسی را شخصا به اعدام محکوم نکرده است و او حتی از کشتن حیوانات خودداری می کرد.
او خیلی بیشتر از سایر شاهان قبلی اهل حرمسرا و زن بارگی بود. او هزار دختر را به حرمسرایش آورد و در ملا عام به شهوترانی خود افتخار می کرد. او 20 کرور تومان خرج حرمسرایش کرد.
این شاه در سال 1706 با شصت هزار از اهل حرمسرا و سپاهی و مقامات کشوری به قم و مشهد سفر زیارتی کرد و و خیمه و خرگاهشان دو فرسخ بود. و خرج این سفر خزانه کشور را خالی کرد و مردم ولایات و شهرهای سر راه او به خاک سیاه نشستند!!!
او ترسو بود و جبرگرای افراطی بود. یکبار قصرش آتش گرفت مانع خاموش کردن شد گفت اگر خواست خداست پس آتش قصر را بسوزاند. 

 در حمله افغانها به ایران روی به آبگوشت جادویی کرد تا به خیال خودش سربازان غیب شوند و راحت تر افغانها را بکشند سپس دست روی دست گذاشت تا افغانها ایران را غرات کردند و شکست دادند و او در امید کمک جنیان و امام زمان بود!!
ص 109

ص109
شاه سلطان حسین و روحانیت
در این دوران قدرت روحانیت به اوج خود رسید تا آنجا که زمام کشور بدست ملایان و متملقان درباری پشتیبان ملایان، افتاد.
علت آن علاقه شاه به طلبگی و ملایی بود و در چهارباغ نیز حجره ملایی داشت. در نتیجه او بسیار زیادتر از شاهان قبلی به ملایان ارادت داشت و دست آنها را برای هر کاری باز گذاشت!

او عملا فرمانبردار ملا محمدباقر مجلسی بود و صوفیان را که حامیان صفوی بودند را به فرمان ملا مجلسی اخراج کرد و آنان نیز رنجیده شدند و در حمله افغانها به ایران هیچ کمکی به صفوی ها نکردند.
در دوران سلطان حسین به سبب ستمهای شاه و ملایان ،شورشهای فراوانی رخ داد که حتی مردم از کشورهای خارجی نظیر روسیه کمک طلبیدند.
مجلسی دشمن مذاهب و ادیان دیگر بود و شاه را به ستم به آنها وادار می کرد که این هم موجب ضعف پایه های حکومت صفوی شد. (هندیان خارجی و ایرانیان ارمنی و زرتشتی و یهودی از ستم شاه و ملا مجلسی در امان نبودند.
در آن زمان اگر مسلمانی یک ارمنی را می کشت با پرداخت یک پیمانه گندم بخشیده میشد! و جالب است بدانید یهودی ها بیش از ارمنی ها تحت ستم بودند.
او دستور داد زرتشتی ها را با زور مسلمان کردند و آتشکده آنها را ویران کرده جایش مسجد ساختند ولی عده ای از زتشتیان توانستند به کرمان مهاجرت کنند و آنجا به دین خود ادامه دهند.

البته فکر نکنید شیعه ها راحت بودند شاه ماموران امربه معروف و نهی منکر را به جان شیعیان انداخته بود و چند بار مردم شیعه از ستم این ماموران قیام کردند مثلا در سال 1714 اصفهانی ها علیه ستم ملایان شورش کردند و خانه میر محمد باقر مجلسی را غارت و اورا مجروح کردند که از آن جراحت مدتی بعد مرد.
در تمام دوران صفویه سیاست شاهان فراهم نمودن تضاد شدید بین شیعه و سنی بود و تا زمانیکه جنبه خارجی داد و دشمنان ایران سنی های عثمانی و ... بودند همه مذاهب و ادیان علیه کشور خارجی متحد میشدند ولی دوران صلح حکومت شاه حسین فرصتی شد تا بر سنی ها ستم فراوان کردند.
ستم آنها به سنیان شامل سنیان افغانستان شد و بقدری سنیان افغان را آزاد دادند تا آنان علیه ایران جنگیدند و شیعیان بسیاری را کشتند و به حکومت صفوی ها و ملایان پایان دادند!
ص115
.
.
.
.
...