صفحات

مصاحبه جعلی با روحانی اهل سنت جهت تشویق سنی ها در مراسم عزاداری امام حسین


عاشورا؛ مصاحبه جعلی با روحانی اهل سنت

فعالان در تبعید: مولوی عبدالرحیم قاضی زاده مصاحبه با خبرگزاری نسیم و هرگونه دیدار با هیئت های مذهبی را تکذیب کرد.

بنا بر اطلاع “کمپین صلح فعالان در تبعید”، مولوی عبدالرحیم قاضی زاده در واکنش به انتشار خبر “دیدار وی با هیئت های مذهبی شهرستان فنوج و اعلام عدم ایراد برای حضور اهل سنت در مراسم عزاداری عاشورا”؛ گفت: “من نه امام جمعه فنوج هستم و نه مصاحبه ای با خبرگزاری نسیم داشته ام و حتی در چند روز اخیر سفری هم به فنوج نداشته ام.”

پیشتر خبرگزاری نسیم با انتشار خبری کوتاه مولوی عبدالرحیم قاضی زاده را امام جمعه اهل سنت فنوج معرفی کرده و به نقل از وی نوشت: “مانعی برای حضور اهل سنت در مراسم‌های عزاداری سیدالشهدا وجود ندارد/ علمای اهل سنت تنها برخی از کارها مانند قمه‌زنی را رد می‌کنند.”

مولوی قاضی زاده اما در گفتگو با کمپین فعالین بلوچ تاکید کرد: بنده با هیچ هیئت مذهبی دیدار نداشته ام و همچنین سخنی نگفته ام، چرا که من مفتی نیستم.

وی همچنین ضمن اعلام بی اطلاعی از خبرهای منتشر شده به نام ایشان گفتند: بسیاری از اخبار در سایت‏ها به نام من منتشر می شوند اما من از آنها خبر ندارم.

اینترنت حلال: تکنولوژیِ بومی- شیعی: سایت نذری یاب!!!

اینترنت حلال
جهت رفاه حال نذری خوران حرفه ای و همیشه در صحنه که خودروهای مدل بالای دارای GPS دارند... نذری یاب آنلاین با ... تعریف نوع عذا نذری!!!
روی لینک زیر کلیک کنید:

داستان فکاهی کوتاه: اگر غیرت ملی یهودیان مثل ایرانیان عزادار امام حسین بود!

روزی امام به همراه ابولاشی سوار بر جعفر طیار شدند و در یکی از شهرهای یهودی نشین بلاد غرب سفر کردند آنها به فرودگاه آن شهر که فرودگاه " پیشوا هیتلر " نام داشت فرود آمدند در آنجا سوار بر تاکسی شدند .

امام به راننده تاکسی گفت ای جهود نامت چیست راننده گفت نامم کلب آدولف هست.

 امام گفت کلب آدولف ما را به یکی از هتل های خمسه کوکب شهرتان ببرید.

 کلب آدولف گفت یبن رسول شما را یه هتل گورینگ واقع در خیابان شهید گوبلز می برم هتل مجللی است و در شأن و منزلت ساده زیستانی چون شما !! 

کلب آدولف رادیوی ماشین را روشن کرد که اخبار را گوش کند اخبار چنین آغاز شد با صلوات بر هیتلر و آل هیتلر : امروز با 20 میلیون یورو که از کمک یهوذیان مومن و با غیرت !! شهر جمع آوری شده بود ضریح طلایی امام دوم نازیان امام هیملر(ع) ساخته شد .

کلب آدولف به محض شنیدن این خبر اشک شوق در چشمانش جاری شد و گفت جانم فدای هیملر.

 دیری نپائید که تاکسی حامل حضرت به شهر رسید رخت عزا بر تن شهر بود هر سو که امام می نگریست علم و کتل و خیمه بود امام گفت جهودان را چه شده که اینگونه بر سر می کوبند و شیون می کنند کلب آدولف گفت امروز سال روز شهادت سرور و سالار شهیدان دو عالم آدولف آیشمن هست ما یهودیان در میان امامان نازی ارادت ویژه ایی به او داریم سر و جانم به فدایش یا ابا عبدالآیشمن الله.

امام که حسابی از ترافیک حاصل از تردد هیئت عزاداران بی بی دو عالم حضرت اوا بروان کلافه شده بود.

متوجه شد عده ایی از یهودیان بر سر چاهی جمع شده اند از کلب دلیلش را پرسید کلب گفت یبن تقی آنها منتظران ظهورآخرین امام نازیان حضرت رودولف هس (عج) هستند شاید این یکشنبه بیاید!! 

امام لحظه ایی به فکر فرو رفت و رو به سوی ابولاشی کرد و گفت یاد سفرم به دیار پارس افتادم به راستی که مردم این شهر در تکریم نابود کنندگانشان بعد از پارسیان در مقام دوم قرار دارند 

( سفرنامه امام به دیار یهودیان خوش غیرت)

منبع: کمپین فیسبوک امام نقی

خرافات در خرافات: هیئت متوسلین به ذوالجناح در استان مرکزی!

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

انحراف در محافل عزاداري مذهبي، همچنان ادامه دارد و هر روز پديده جديدي در اين زمينه بروز مي‌كند. از استان مركزي خبر مي‌رسد در يكي از شهرهاي اين استان هيأتي با نام "متوسلين به ذوالجناح"! تأسيس شده كه اقدام به عزاداري‌هاي غيرعادي و همراه با خرافات مي‌كند.

متأسفانه نهادهاي فرهنگي مسئول كه بايد عهده‌‌دار نظارت بر اين امور باشند به وظايف خود عمل نمي‌كنند.

منبع

دشمن ایران و ایرانیان بود ولی خودش هم نمی دانست بت بزرگ ایرانیان خواهد شد!

ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. 
روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتراست. 
ایرانیهارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.

این سخن معاویه و یزید نیست! سخن صدام حسین و چنگیز مغول هم نیست!

سخن امام حسین امام سوم شیعیان است که در کتاب سفینه البحار و مدینه الاحکام و الاثار، نوشته حاج شیخ عباس قمی، صفحه  ۱۶۴ آمده کتاب نوشته یک شیعه است و نزد ملایان کتاب معتبری است .

کلا در ماجرای امام حسین تخیل هوادارن امام حسین به مقتضیات زمان و مکان داستان سازی های مختلف و متضادی در پی داشته.
زمانی در روضه ها و کتابها گفته اند امام حسین به سپاه دشمن گفت اجازه بدین برگردم و آنها اجازه ندادند او را کشتند. زمانی دیگر می گویند وی از قبل میدانست شهید میشود و مخصوصا رفت شهید شود.

 زمانی می گویند برای امر به معروف و نهی از منکر رفت انگار نه انگار سالهای متعددی شاهد روش حکومت بنی امیه بوده و یکدفعه یاد امر به معروف افتاده! از ذوق کودتا علیه یزید حجش را نیمه کاره رها کرده عازم سفر شده؟

یک روایت جالب هم این است که امام حسین و یزید سر یک زن اختلاف پیدا کردند و جنگ کربلا رخ داده!!

در فایل پی دی اف زیر مطلب کوتاهی در دو صفحه درباره دعوای امام حسین و یزید نوشته شده. مثلا حسین اموال یزید را غارت کرده بوده و شرح ماجرای عشق مشترک یزید و امام حسین به اورینب و مطالب جالب دیگر.






محرم، ماه پیروزی قیمه پلو بر شمشیر مبارک! + ماه جولان فحاشان و هتاکان مبارک!

در حقیقت محرم ماه پیروزی قیمه پلو و شله زرد بر عقلانیت و ملیت است! 

در آینده با مدرک خواهم نوشت که علاوه بر اینکه امویان و عباسیون دشمن ایران بودند امامان شیعه هم دشمن ایران و ایرانی بودند.
این مراسم محرم را صفویان راه انداختند ابتدا با شمشیر آنقدر ایرانی کشتند که بقیه از ترس شیعه شدند (منبع) و سپس بساط قیمه پلو و شله زرد و کارناوالی به نام عزاداری امام حسین راه انداختند و برای دشمنان ایرانی و دشمنان فرهنگ اصیل ایرانی گریه و زاری راه انداختند.

محرم ماه جولان مداحان اوباش صفت نیز هست. نمیدانم چگونه است که گردانندگان تکیه ها و حسینیه ها و مجریان عزاداری امام حسین اکثرا لومپن و اوباش هستند؟! اگر خیلی آدم باشند تیپ لومپن از نوع کلاه مخملی هستند. اگر امام حسین گل است چرا مگس و سوسک جذب خودش کرده؟ آنهم به عنوان گردانندگان و سردمداران عزاداری؟
چند لینک میدم درباره اراذل و اوباش دست اندر کار عزادرای امامان شیعه: (جالب این است که پاچه هم دیگر را هم می گیرند)


این لینک را هم ببینید بد نیست:

عكس قلاده بستن به خود و سگ شدن برای امام حسین

نکته کتاب: حقیقت درباره محمد: شیوه راه رفتن عجیب و غریب محمد رسول الله

در صفحه 52 کتاب حقیقت درباره محمد نوشته شده حضرت علی گفته محمد رسول الله هنگام راه رفتن پایش را بگونه ای از زمین بلند می کرد که گویی در میان گل راه می رود و دیگری نقل کرده محمد رسول الله طوری راه می رفت که گویی در حال رد شدن از مانعی می باشد.

فهرست نکات این کتاب

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران(17): نادرشاه افشار شیعه را قبول نداشت و می خواست دین جدیدی ابداع کند!

ص125
نادرشاه و روحانیت شیعه(1748-1736)

نادر شاه از قبیله افشار بود که قزلباشان مرید صفویه بودند. 
نادر سواد چندانی نداشت ولی ادیان مختلف جهان را بررسی کرده بود. نادر به یک دین اعتقاد نداشت.وی می خواست دینی در ایران بوجود آورد که مسیحیان و یهودیان و زرتشتی ها وسنی ها و شیعیان را متحد سازد و به نوعی نیز از جنگ با عثمانی های سنی دوری کند.
او خواستار بی قدرت کردن ملایان شیعه بود و می خواست بجای شیعه 12 امامی ، مذهبی دیگر بیاورد. گفته شده او حتی به فکر سنی کردن مردم ایران افتاد و فرمان داده بود شیعیان سنی شوند.

دین واحد و غیر شیعی از دو جهت برای نادر مهم بود:
1. جنگ و اختلاف با همسایگان سنی برطرف شده [شیعه یک مذهب ضد سنی است که به مقدسات سنیان فحاشی می کند]
2. جمعی از مردم ایران به صفوی ها به علت سید بودن صفویه (سید بودن صفوی ها جعلی است) اعتقاد شدید داشتند و خواستار حکومت فرزندان صفوی بودند.
در نتیجه شاه می خواست :
1. خاندان صفوی را ریشه کن کند
2. مذهب شیعه 12 امامی را از رسمیت اندازد.
امر اول با قتل صفوی های مدعی به آسانی انجام شد ولی دومی :

نادر می دانست مردم به او از لحاظ آزاد کردن و زنده کردن ایران احترام می گذارند او در نوروز 1726 مجلسی از سران قبایل و نزاد ها و قومیتها و مذاهب و ادیان مختلف ایران به شمار 20هزار تن تشکیل داد و در مورد مذهب شیعه گفت:

مذهب تشیع مغایر نیاکان ماست و باید ترک شود. اما چون امام صادق امام راستین ماست ایرانیان می توانند در فروعات شرعیه از آن حضرت پیروی کنند...مردم از جشن برای حضرت علی چشم بپوشند و خلفای سه گانه را لعنت نکنند... هرکس این مقرارات را رعایت نکند منتظر بی مهری شاه باشد.
شاید اگر سلطان عثمانی با نادرشاه موافقت می کرد سرنوشت شیعه 12 امامی جور دیگری قلم می خورد ولی چنین نشد. 

شیخ الاسلام عثمانی فتوا داد که این اعتقادات ایرانیان نیز (مثل تشیع) مخالف اسلام است و ریختن خون ایرانیان مشروع و خداپسندانه است.

این اقدامات نادر موجب درگیری او با ملایان شیعی ایران شد و تنی چند از آنان کشته شدند و بقیه دم فروبستند و سکوت کردند.
او ملایانی را که با او و مذهب جدیدش موافق بودند را بر سر امورات دینی کشور گذاشت.

شاه املاک اوقافی را از دست ملایان خارج کرد و به دولت داد تا هم از پشتوانه مال ملایان بکاهد و هم بر قدرت دولت و ارتش ایران بی افزاید.
بدین لحاظ تا زمان قتل نادر ملایان در ایران هیچ قدرت و شوکت و جلال نداشتند.
ص130


.....

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران(16): افغانها با شیعیان چه کردند؟

ص117
بخش سوم
دوران فترت
خلاصه حادثه حمله افغان
حکام منصوبی ایران در افغانستان در زمان شاه سلطان حسین صفوی شروع به آزار سنیان افغانستان کردند. میر ویس غلزائی رئیس ایل غلزایی که کلانتر قندهار بود به شاه شکایت کرد ولی او را زندانی می کنند. او به حیله از زندان خلاص شده و به حج می رود و از ملایان سنی عربستان فتوای جنگ سنیان علیه شیعیان را دریافت می کند.

او با پشتبانی سنیان جنگ کرده حاکم قندهار می شود و سپس استقلال افغانستان از ایران را اعلام کرد. سپس برادرش و بعد دوسال نوه اش محمود 19 ساله شاه افغانستان می شود.

محمود افغان به ایران حمله می کند و اصفهان پایتخت ایران را محاصره می کند و شاه سلطان حسین ورد می خواند که به خیال خودش جنیان سپاه افغان را تارومار کند. در آن زمان او تمام مردان لایق حکومت را کور و زندانی کرده بود و شخص لایقی در کار نبود که علیه افغانها کاری کند.
یکبار یک فرد شجاع به نام "احمد آغا" به افغانها حمله می کند و پیروز می شود ولی مورد غضب شاه و دربار بی لیاقت واقع شده خود کشی می کند.
بالاخره محاصره اصفهان باعث قحطی و طاعون میشود و بسیاری می میرند. سرانجام در محرم سال 1136 (1722) شاه نزد محمود افغان رفته می گوید با خواست خدا تو شاه ایران شدی و ...
ص122


روحانیت در زمان فترت
بین سقوط صفویه تا پیدایش قاجاریه قدرت و اعتبار و مقبولیت ملایان در متن تاریخ ایران کمرنگ و حتی بیرنگ بود لذا این دوره از تاریخ دوران فترت نام دارد.
پس از پیروزی افغانهای سنی اکثر ملایان که از کشورهای عربی به ایران آمده بودند از ترس سنی ها به همانجا برگشتند.
در این مدت افغانها و افشاریه و زندیه در ایران حکومت کردند که هیچکدام دل خوشی از ملایان شیعه نداشتند. 

همچنین نقش منفی روحانیت در زمان سه پادشاه آخر صفوی مردم را ضد آخوند کرده بود و شاهان نیز در دوره فترت با نارضایتی مردم از ملایان سیاستهای غیر مذهبی و ضد شیعی را نیز به اجرا درآوردند.
ص122

ص122
مهاجمین افغان و روحانیت شیعه
افغانهای سنی جان و مال و زنان شیعیان را مباح دانسته به کشتار و غارت و ربودن زنان شیعه و تجاوز به آنان پرداختند. علت ستم افغانها ستم شیعیان به سنیان بود که به فرمان ملایان شیعه صورت گرفت ولی بعد از حمله همه ملایان به کشورهای عربی گریختند و مردم ماندند و ستم افغانها.

محمود افغان پس از تسلیم شاه موقتا گروهی از ایرانیان را در پست خودشان تثبیت کرد ولی قضاوت و مقامات روحانی دینی شرعی را به ملایان سنی واگذار کرد. او خیانتکاران به صفوی ها را به علت بی اعتماد دانستنشان اعدام کرد.

در جنگ با تهماسب پسر سلطان حسین قزوین بدست افغانها افتاد و قصد اسارت بردن دختران را داشت که مردم شوریدند و افغانها را بیرون کردند. کلا شورشهایی متعددی علیه افغانها صورت گرفت که به شکست و قتل و غارت مردمان انجامید.

بعد از محمود ، اشرف افغان به مدت 5 سال شاه شد او می خواست ایران را کاملا سنی کند خود را خلیفه شرق نامید که عثمانی ها ناراحت شدند و درگیری رخ داد که سرانجام اشرف افغان تابع عثمانی شد ولی بزودی تهماسب قلی خان افشار (نادر شاه) او را شکست داد.
ص124

.


...

خلاصه کتاب:تشیع وقدرت در ایران(15): چگونه شاه سلطان حسین قدرت ملایان را به اوج رساند و به ایران خسارت زد

شاه سلطان حسین (1694-1722)
این شاه بی لیاقت ترین و بدترین شاه صفوی بود و دوران وی اوج قدرت یابی ملایان شیعه بود که به اضمحلال موقتی قدرت ملایان انجامید! در این 29 سال سلطنت سلطان حسین ملایان به سرکردگی ملاباشی شاه (محمدباقر مجلسی )با راه و رسم مسلمانی هر بلای بود سر ملت ایران آوردند و آنقدر ستم کردند که خودشان سقوط کردند و باعث کشتار شیعیان ایران بدست سنی ها شدند.

سلطان حسین و اوصاف وی
شاه سلیمان قبل از مرگش وصیت کرد مقامات کشوری یکی از دو فرزندش حسن و یا عباس میرزا را شاه کنند. گفت اگر صلح می خواهید حسین را و اگر افتخار و عظمت ایران را می خواهید عباس میرزا را شاه کنید. آنان حسین را شاه کردند و او اهل حرمسرا بود و ملا صفت نیز بود و همچنین به نحو بیمار گونه از جنگ و خون ریزی بیزار بود و او نادر پادشاه ایران است که هرگز در دوران سلطنتش کسی را شخصا به اعدام محکوم نکرده است و او حتی از کشتن حیوانات خودداری می کرد.
او خیلی بیشتر از سایر شاهان قبلی اهل حرمسرا و زن بارگی بود. او هزار دختر را به حرمسرایش آورد و در ملا عام به شهوترانی خود افتخار می کرد. او 20 کرور تومان خرج حرمسرایش کرد.
این شاه در سال 1706 با شصت هزار از اهل حرمسرا و سپاهی و مقامات کشوری به قم و مشهد سفر زیارتی کرد و و خیمه و خرگاهشان دو فرسخ بود. و خرج این سفر خزانه کشور را خالی کرد و مردم ولایات و شهرهای سر راه او به خاک سیاه نشستند!!!
او ترسو بود و جبرگرای افراطی بود. یکبار قصرش آتش گرفت مانع خاموش کردن شد گفت اگر خواست خداست پس آتش قصر را بسوزاند. 

 در حمله افغانها به ایران روی به آبگوشت جادویی کرد تا به خیال خودش سربازان غیب شوند و راحت تر افغانها را بکشند سپس دست روی دست گذاشت تا افغانها ایران را غرات کردند و شکست دادند و او در امید کمک جنیان و امام زمان بود!!
ص 109

ص109
شاه سلطان حسین و روحانیت
در این دوران قدرت روحانیت به اوج خود رسید تا آنجا که زمام کشور بدست ملایان و متملقان درباری پشتیبان ملایان، افتاد.
علت آن علاقه شاه به طلبگی و ملایی بود و در چهارباغ نیز حجره ملایی داشت. در نتیجه او بسیار زیادتر از شاهان قبلی به ملایان ارادت داشت و دست آنها را برای هر کاری باز گذاشت!

او عملا فرمانبردار ملا محمدباقر مجلسی بود و صوفیان را که حامیان صفوی بودند را به فرمان ملا مجلسی اخراج کرد و آنان نیز رنجیده شدند و در حمله افغانها به ایران هیچ کمکی به صفوی ها نکردند.
در دوران سلطان حسین به سبب ستمهای شاه و ملایان ،شورشهای فراوانی رخ داد که حتی مردم از کشورهای خارجی نظیر روسیه کمک طلبیدند.
مجلسی دشمن مذاهب و ادیان دیگر بود و شاه را به ستم به آنها وادار می کرد که این هم موجب ضعف پایه های حکومت صفوی شد. (هندیان خارجی و ایرانیان ارمنی و زرتشتی و یهودی از ستم شاه و ملا مجلسی در امان نبودند.
در آن زمان اگر مسلمانی یک ارمنی را می کشت با پرداخت یک پیمانه گندم بخشیده میشد! و جالب است بدانید یهودی ها بیش از ارمنی ها تحت ستم بودند.
او دستور داد زرتشتی ها را با زور مسلمان کردند و آتشکده آنها را ویران کرده جایش مسجد ساختند ولی عده ای از زتشتیان توانستند به کرمان مهاجرت کنند و آنجا به دین خود ادامه دهند.

البته فکر نکنید شیعه ها راحت بودند شاه ماموران امربه معروف و نهی منکر را به جان شیعیان انداخته بود و چند بار مردم شیعه از ستم این ماموران قیام کردند مثلا در سال 1714 اصفهانی ها علیه ستم ملایان شورش کردند و خانه میر محمد باقر مجلسی را غارت و اورا مجروح کردند که از آن جراحت مدتی بعد مرد.
در تمام دوران صفویه سیاست شاهان فراهم نمودن تضاد شدید بین شیعه و سنی بود و تا زمانیکه جنبه خارجی داد و دشمنان ایران سنی های عثمانی و ... بودند همه مذاهب و ادیان علیه کشور خارجی متحد میشدند ولی دوران صلح حکومت شاه حسین فرصتی شد تا بر سنی ها ستم فراوان کردند.
ستم آنها به سنیان شامل سنیان افغانستان شد و بقدری سنیان افغان را آزاد دادند تا آنان علیه ایران جنگیدند و شیعیان بسیاری را کشتند و به حکومت صفوی ها و ملایان پایان دادند!
ص115
.
.
.
.
...

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران (14): پادشاهان صفوی در ارتباط با روحانیت شیعه

پادشاهان صفوی در ارتباط با روحانیت شیعه:
روحانیت شیعه و شاه اسماعیل
ص86
به علت وضع اجتماعی کشور و جنگها و ... نا آشنایی ملایان تازه وارد آنان اجازه خودنمایی و فرصت معروفیت نمیداد.

از شاه تهماسب تا سلطان محمد خدابنده
شاه تهماسب
ثبات واقعی مذهب شیعه در دوران طولانی شاه تهماسب به وقوع پیوست و مهاجرت ملایان عرب در این زمان به اوج خود رسید و شاه دست ملایان را باز گذاشت و آنان قدرت خود را پایه ریزی کردند.
شاه تهماسب بعد از توبه از مناهی گذشته اش بقدری ملا دوست شد که حتی به شیوه صوفیان نسبت به مشایخ خود، برای ملایان قائل به کرامات شد.
از زمان و توسط این شاه لقب نایب امام زمان دوباره به ملایان داده شد. در آن زمان لقب "نایب امام زمان" توسط شاه به ملایان خاصی داده میشد و هرگاه شاه دلش می خواست می توانست این لقب را بگیرد و او را به حضیض بکشاند ولی در دوره قاجاریه این لقب مستقل از خواست شاه شد و خودشان خود را نایب امام زمان نامیدند و پیروانشان سخت بر نیابت آنان باورمند شدند.
شاه تهماسب به ملا کرکی خیلی ارادت داشت و پول هنگفت به او می داد و هرکس در مباحثات دینی مخالف کرکی بود را مجازات می کرد. شاه به کرکی قدرت داد حتی هر کس را بخواهد عزل یا نصب کند! (البته این تنها ملای مورد توجه شاه نبود و به ملایان زیادی احترام و اعتبار زیادی داده بود!

شاه اسماعیل دوم و روحانیت (1578-1576)
شاه اسماعیل دوم فرزند شاه تهماسب بود. وی دشمن سرسخت تشیع و ملایان بود. معلم او در کودکی سنی مذهب بود و در دژ قهقهه با ناصبیان سنی و قلندریه همنشین بود و درنتیجه شاه اسماعیل دوم تمایلات تسنن داشت. وی فحاشی به خلفای سه گانه را تقبیح کرد و مستمری کسانیکه شغلشان فحاشی به سنیان بود را قطع کرد. همچنین با آخوندهای شیعه به مبارزه برخاست.
بالاخره غزلباشان به او اعتراض کردند و او مدتی از حمایت سنیان و برنامه هایش دست برداشت ولی بالاخره توسط غزلباشان با همکاری خواهر خودش به قتل رسید و به سلطنت یکسال و نیمه او پایان داده شد.
ص92

ص93
سلطان محمد خدابنده (1589-1578)
در زمان خدابنده که یازده سال سلطنت کرد خبر مهمی از ملایان نبود؛ شاید ضربه های کارای اسماعیل دوم هنوز فرصت قد علم کردن دوباره را به ملایان نداده بود.

شاه عباس بزرگ (1589-1629)
وقتی شاه عباس به سلطنت رسید خطر جنگ با کشورهای همسایه و اوضاع جامعه داخلی نیز آشفته بود که همه را سرو سامان داد.

شاه عباس و روحانیت
ثبات ایران در سلطنت 42 ساله شاه عباس و احرتام فراوان او به ملایان شیعه، تشیع را در ایران کاملا مستقر کرد.

برقرار نهاد اجتماعی دین به دو شرط زیر بستگی داشت:
1) محیط مناسب جهت شکوفایی آن نهاد
2) مدت زمان کافی برای قبولاندن نهاد به مردم

زمانیکه شاه عباس مرد 131 سال از رسمیت یافتن شیعه می گذشت و این زمان کافی بود. به علاوه در زمان سلطنت طولانی شاه تهماسب و شاه عباس ملایان بسیار مورد احترام بودند و دستشان باز بود و مدارس و مساجد و بناهای مذهبی فراوانی در ایران ساخته شد و تبلیغ دین شیعه فراوان بود.
دوران شاه تهماسب دوران بذر پاشی تشیع و دوران شاه عباس دوران بهره برداری و بارآوری آن بود.
شاه عباس بسیار به روحانیت احترام میگذاشت. شیخ بهایی و میرداماد از ملایان معروف دوران شاه عباس بودند.
شاه گناهکارانی را که آخوند نبودند را با فجیع ترین شکل اعدام میکرد مثلا دستور می داد زنده زنده او را بخورند ولی با ملایان از در بخشش می امد و مجازاتهای سخت نمیکرد.
شاه عباس بسیار به روحانیت احترام میگذاشت ولی اجازه دخالت در سیاست را به آنان نمی داد. در مراسم رسمی ملایان ارشد کشور در سمت چپ شاه می نشستند و سمت راست که مهمتر بود مقامات سیاسی می نشستند تا شاه نشان دهد در کار مملکت داری ، سیاسیون بر ملایان برترند.
ص98

ص98
از شاه صفی تا شاه سلیمان (1694-1629)
پس از شاه عباس اول سیاستهایی که وی در دوران حکومتش داشت باعث شد باعث شد بعد از مرگش حکومت و کشور سست شود و کمتر از صد سال بعد کشور بدست افغانها بی افتد.

سیاستهای غلط شاه عباس اول:
1) تغییر بنیاد ارتش
2) کشتن و کورکردن فرزندان ذکور خویش
3) محدود ساختن شاهزادگان و حتی ولیعهد در حرمسراها
4) کشتار، اهانت و تحقیر شاه نسبت به قزلباشان و صوفیان و رنجاندن آنان که تا آن تاریخ وفاداری بلاشرط خودشان را نسبت "مرشدان کامل" (شاه) ثابت کرده بودند.

بعد از شاه عباس تا 68 سال بعد یعنی تا سلطان حسین شاهانی حکومت کردند که همگی بزرگ شده و نازپرورده حرمسرا بودند و اطلاعی از کشورداری نداشتند و حکومت از نظر آنان کشتار و شکنجه مردم بود.

شاه عباس دوم(1642-1667)
علی رغم تربیت غلط حرمسرایی توانست اشتباهات پدرش سام میرزا را جبران کند و لیاقت نسبی در کشورداری داشت.

شاه سلیمان(1667-1695)
بسیار بی لیاقت و ظالم و اهل عیاشی و شهوترانی بود و کشور به تدبیر وزیر لایقش "شیخ علی خان زنگنه" سرپا مانده بود.

روحانیت و پادشاهان اخیر
بی لیاقتی اینم شاهان و اعتقادات خرافی آنان موجب شد که ملایان شیعه رفته رفته و بیشتر از پیش بر اعتبار و اشتهارشان افزوده شود.
در این زمان سه گروه از ملایان در ایران بودند:
1) فرزندان و نوادگان ملایان عربی که در اوایل صفویه به ایران آمده بودند
2) ملایان عرب که به ایران هجوم می اوردند و تازه وارد بودند
3) ملایان ایرانی که تربیت شده پیشکسوتان بودند.

در زمان این پادشاهان اخیر قدرت ملایان و احترام آنها خیلی زیاد شده بود و قبلا گفتیم شاه عباس اول اجازه نمی داد ملایان در مجالس رسمی سمت راستش بنشینند بلکه سمت راست مختص سیاستمدارن بود ولی در این زمان ملایان بقدری قدرت گرفتند که سمت راست که مهمتر از سمت چپ بود می نشستند.
با وجود این هنوز قدرت مطلقه مملکت دست پادشاه بود و هرگاه اراده می کرد می توانست ملایان را نکوهش کرده گوشمالی دهد و رتبه اشان را کاهش دهد. آخوندها خودشان را و مردم اخوندها را پایین تر از شاه میدیدند.
ص105

.
.

...

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران (13): روحانیت شیعه در زمان صفویه

فصل دوم
روحانیت شیعه در دوران صفویه
ص83

در دوران صفویه ، شاهان صفوی قدرت فراوانی به ملایان بخشیده بودند ولی ملایان هرگز دعوی رهبری سیاسی مردم را نداشتند. دلایل عدم دخالت در سیاست:
1. اکثریت ملایان اخباری بودند و نه اصولی پس دخالت در سیاست نمی کردند.
2. حمایت مادی و معنوی شاهان از ملایان شیعه ( بر عکس در دوره قاجار آخوندها اعتبارشان از مردم دریافت می کردند)
3. در صفویه اکثریت ملایان با پادشاه ارتباط داشتند و در جنایات صفوی ها سهیم بودند.
ملایان در توجیه وابستگی به شاهان صفوی دلایل سستی میآوردند:
مثلا محقق کرکی ملای معروف زمان شاه تهماسب به رقیب سرسختش "شیخ ابراهیم ابن سلیمان قطیفی بحرانی" که هدایای شاه را رد می کرد برای سرزنش گفته بود:
" ... خلاف سنت امام حسن مجتبی عمل کرده است که جوایز معاویه را می پذیرفت در حالیکه شاه تهماسب بدتر از معاویه نیست..."
ص84

سلسله مراتب روحانیت شیعه در زمان صفویه
کلیه ملایانی که تشکیلات مذهبی کشور را در دوران صفویه ادراه می کردند از جانب شاه نصب یا خلع می شدند.
تا اواخر سده یازدهم هجری ریاست دینی کشور بر عهده "صدرالشریعه" بود که از طرف شاه منصوب میشد و عهده دار همه کارها و سازمانهای مذهبی بود.
"شیخ الاسلام" که تمام امور مذهبی منطقه خود را بر عهده داشت توسط صدرالشریعه منصوب میشد.
قاض القضات را نیز شاه تعیین می کرد و او قاضی های شهرهای مختلف را تعیین می کرد.
در اواخر قرن 11 هجری تغییراتی در سلسله مراتب ملایان پدیدارشد و "ملاباشی" روی کار آمد.

ملاباشی
فاضل ترین و دانشمند ترین ملای شیعه بود که ریاست تشریفاتی و غیر اجرایی تمام ملایان کشور را بعهده داشت. او را شاه منصوب میکرد و از مشاوران شاه بود.
هرگاه شاهی ضعیف النفس و سست عنصر حاکم میشد قدرت ملاباشیان و صدرالشریعه و ... افزایش می یافت و در حکومت دخالت می کردند و گرنه آنان تابع شاهان بودند.

صدارت یا صدر الشریعه
شغل صدارت جنبه اجرایی داشت و به دو پست زیر تقسیم میشد:
1) صدارت خاصه
2) صدارت عامه (صدارت ممالک)
از دیگر مقامات ملاین میتوان به "قاضی اصفهان" و "شیخ الاسلام" و "قاضی عسکر" بودند که همگی توسط شاه انتخاب میشدند.
ص85

.
.



.......

مدعیان امروز (لومپن های همفکر و همکار کودتاگران دیروز)

این طرح مجلس جمهوری اسلامی برای شکایت از آمریکا در دادگاه بین الملی، به خاطر کودتای 28 مرداد نشان از وقاحت حکومت اسلامی دارد:
1) در اسنادی که تا کنون سیا و انتلیجنت سرویس انگلستان منتشر کرده اند اشاره شده که آیت الله کاشانی و ملایان از حامیان کودتا بودند.
2) حکومت مصدق حکومت ملی و لیبرال دموکرات سکولار بود.
3) خمینی و ملایان همیشه مخالفت و دشمنی خود را با لیبرالیسم و سکولاریسم و دموکراسی و ملی گرایی نشان داده اند.
4) وقتی خیابان پهلوی به مصدق تغییر نام داد صدای خمینی و ملایان در آمد و علیه مصدق و جبهه ملی سخنرانی کردند و خیابان به ولیعصر تغییر نام داده شد.
حالا حکومت اسلامی چطور خود را وارث حکومت مصدق میداند که می خواهد شکایت کند؟ مگر نه این است که خود دست نشانده انگلیس هستند تا ایران را چپاول کنند؟

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران (12): اخباری و اصولی و راز محبوبیت ملایان

مسلک های اخباری و اصولی

اخباریان می گویند در حل مسائل دین مراجعه به احادیث (اخبار) کافی است بدین معنی که عقل انسان ناقص است و تنها راه کشف حقیقت احادیث معصومین است و در این امر اعتماد به معنای ظاهری مجموع اخبار شیعه کافی است درحالیکه اصولیان به بعضی از احادیث به دیده شک و تردید می نگرند و می گویند از عقل برای تصفیه آنان باید استفاده کرد.

اخباریان اجتهاد را قبول ندارند و ان را تقلیدی از سنیان حنفی میدانند و بنابراین با تقلید موافق نیستند و می گویند مومنان فقط باید از امامان تقلید کنند ولی اصولیان به اجتهاد و تقلید عقیده دارند.

اصولیان در احکام شرعی استفاده از خرد و اندیشه را جایز می دانند ولی اخباریون فقط برعلم تکیه دارند و علم را خود معنای ظاهری حدیث میدانند.

اخباریان پیروی از نظرات و فتوای ملای مرده را مجاز و اصولیان تقلید از مجتهد مرده را جایز نمیدانند.

اصولیان استناد به ظاهر قرآن را مجاز می دانند ولی اخباریان استناد به قرآن را از راه تفسیر امامان لازم میدانند.

اخباریان می گویند امری که واضح و روشن شرع آن را مجاز نشمرده ، باید احتیاطا آن را انجام نداد ولی اصولیان معتقدند که عملی که شرع آن را تحریم نکرده مجاز میباشد.

اخباری گری و اصولی گرایی را می توان به محافظه کاری و اصلاح طلبی درون دینی تشبیه کرد.

البته نباید فکر کنید همه عقاید اخباریان ارتجاعی و همه عقاید اصولیان پیشرفته است بلکه هر دو گروه دارای عقاید واپسگرا و پیشرفته هستند.

اخباری ها همه مردم را عاقل و بالغ در مطالعه دین میدانند ولی اصولی ها می گویند ملایان چوپان هستند و مردم گوسفند یا ملایان عاقل و بالغ و مردم کودکند.

سرانجام اصولی ها پیروز شدند و اکثریت ملایان اصولی شدند چون نظرگاه های اصولی بیشتر به نفع روحانیت بود یا باید منزوی میشدند یا اصولی شده قدرت جامعه را بدست می گرفتند.
ص77

اجتهاد
ص77
اجتهاد در لغت به معنی تحمل و زحمت و مشقت است.
اجتهاد یعنی تلاش یک ملای شیعه برای استخراج احکام و قوانین از قرآن و حدیث با استفاده از اجماع ، قیاس ،عقل و استنباط خود.
اجتهاد عکس تقلید است و عبارت است از عمل نمودن جاهل به فروعی که مجتهد به آن فتوا داده است چنین شخصی مقلد است.

اجتهاد وسیله قدرت علمای شیعه اصولی
ص79
به علت حکومت تک قدرتی در ایران، همواره شاهد ظلم و ستم و شکنجه علیه مردم و رعایا بوده ایم. شاه و عمالش مردم را با شکنجه های وحشتناک مانند ریختن سرب داغ در دهان و ... مجازات می کرد و غیر از شاه کسی ایمن نبود وزیران و سران حکومتی نیز دچار عقوبتهای و حستناک میشدند. هیچ طبقه ای ایمنی نداشت.

در این بین مردم و رعیت در انتظار یک منجی بودند و در هر دوره ای این منجی در نظر مردم بوده است و خاص ایرانیان نیست. 

یهودیان و مسیحیان اعتقاد به منجی های خود دارند و مذاهب های مختلف مسلمان وجود دارد که هر کدام شخصی دیگر را منجی نهایی میداند و در این بین مذهب شیعه از نوع 12 امامی امام مهدی را منجی میدانند و چون امام در غیبت است و ملایان خود را نایب امام زمان معرفی می کردند مردم به مجتهدین احترام فراوان می گذاشتند و از آنها توقع داشتند حقشان را از ظالمین بگیرند. 

حتی مردم برای شفا و بخشودگی گناهان و ... خاک آستان ملایان مجتهد را برای تبرک می بردند.

لازم به ذکر است خود ملایان و مجتهدین نیز به مردم ستم می کردند و ستمشان کم از ستم شاهان نبوده و گاه از شاه بیشتر ستم می کردند. با وجود این ملایان به عنوان تنها مخالفین حکام ستمکار مورد توجه مردم قرار داشتند. حکومتگران نیز این را درک می کردند و به همین دلیل (ولو ظاهری) از احترام و بزرگداشت ملایان خودداری نمی کردند.

منزل مجتهدین محل پناه مغضوبین بود و هرکس به خانه ملای مجتهدی پناه می برد در امان می ماند.

[همین استقبال و تملق و غش و ضعفی که تلویزیون نشان میدهد مردم برای خامنه ای و خمینی می کردند و می کنند همواره در تاریخ شیعه مردم برای ملایان معروف کرده اند]

مردم بقدری گوش بفرمان ملایان بودند که هرگاه شورشی میشد که حکومت نمیتوانست سرکوبش کند از ملایان میخواست و به درخواست ملایان شورش خاتمه می یافت.

گاه فرمان ملایان بر فرمان شاه نزد مردم ارجح بود و مثلا در جنگ با روس ملایان فتوای آغاز جنگ علیه روسیه دادند که فتحعلی شاه مخالفت کرد ولی ملایان اعلام جهاد دادند و مردم گفتند اگر شاه جنگ را آغاز نکند قیام می کنیم و حاکمی دیگر برمی گزینیم. جنگ آغاز شد و ایران شکست خورد و مناطقی بزرگ از خاک ایران برای همیشه به روسیه واگذار شد!
ص82
.
.
.


....

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران (11): ملایان در دوره صفویه

بخش دوم
روحانیت شیعه و شیعه صفوی
ص67
وقتی سلسله صفویه تاسیس شد و مذهب شیعه رسمی شد در ایران آخوندهای شیعه کم بودند و در زمان شاه اسماعیل و شاه تهماسب از همین آخوندهای ایرانی برای تبلیغ و تدریس استفاده میشد اما بعد از آخوندهای معروف کشورهای عربی نظیر لبنان و عراق و بحرین و سوریه دعوت شد به ایران بیایند.
وقتی عثمانی سوریه را گرفت شیعیانش را قتل عام کرد (به تلافی سنی کشی صفویه) و ملایان شیعه سوریه به ایران رهسپار شدند.
ملایان عرب که به ایران می آمدند کمکهای مادی و معنوی صفویه از آنان دریغ نمیشدو آنان مرکز و مدارس مذهبی فراوانی در ایران تاسیس کردند. از این پس به اقتدار و اعتبار ملایان افزوده شد. آنان خود را نایب امام زمان معرفی کردند و در کشورداری شاهان دخالت کردند و محکمه های شرع و حتی عرف را قبضه کردند.
اما لازم است بدانید مقام پادشاهان صفوی به حدی بود که حتی ملایان را تنبیه می کردند و شاه "مرشد کامل" بود و قدرت مطلقه داشت ولی احترام فراوان شاهان به ملایان نزد مردم اعتبار بخشید و رفته رفته به حد بالا مردم به ملایان احساس نیاز پیدا کردند و خرافه ها به اعتبار ملایان افزود و این آغازی بود بر قدرت یابی تدریجی آنان.
هر وقت شاهان قوی میشدند ملایان قدرتشان کم میشد و منزوی میشدند و هرو قت شاهان ضعیف میشدند قدرت ملایان افزوده میشد و در همه امور دخالت می کردند.

ص69
فصل اول از بخش دوم
عامل ایدئولوژیکی کسب قدرت بوسیله روحانیان شیعه
ص70
یک عامل مهم از عوامل متعدد قدرت گرفتن ملایان شیعه گسترش مکتب "اصولی گرایی" و توفق آن بر "اخباریون" می باشد.
ملایان شیعه یا اصولی بودند یا اخباری.
اخباری ها می گفتند حکومت و دخالت در سیاست مختص امام زمان است و در غیبت او دنیایی ها حکومت باید بکنند ولی اصولی ها می گفتند مذهب از سیاست جدا نیست و انان نایب امام زمان در حکومت هستند.

تا قبل از قاجاریه اکثر ملایان اخباری بودند ولی از زمان قاجاریه اصولی ها قدرت گرفتند و اکثریت با آنان شد.
ملایان معروف اخباری:
شیخ احمد اردبیلی، محقق ثانی (کرکی)، ملا محمد باقر مجلسی معروف، ملا محسن فیض کاشانی

با ظهور آقا محمد باقر بهبهانی (1705-1803) و ورود او به ایران در زمان فتحعلی شاه قاجار سیطره اخباریان پایان یافت و اکثریت ملایان شیعه اصولی را پذیرفتند.

از این زمان به بعد در میان ملایان خردگرائی [مذهبی] بر سنت گرایی پیروز شد و آنان اطاعت محض و بی چون و چرا از حدیث و اخبار را کنار گذاشته در امور دین از عقل و منطق خویش یاری جستند و همین آنان را به دخالت در سیاست نیز کشاند.
ص73

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران (10): جنایت برای شیعه کردن مردم ایران

ص51
استقرار تشیع در ایران
در ابتدای حکومت شاه اسماعیل ایران 12 قسمت شده بود و هر قسمت حاکم خود را داشت و شاه اسماعیل به هدف شاه شدن و رسمی کردن تشیع شروع به حمله به این مناطق کرد. هر جا حمله می کرد از قتل عام مردمان و قتل و غارت و شکنجه خودداری نمی کرد. 

برای مثال به بهانه اینکه مردم طبس استقبالشان در خور شأن وی نبود دستور داد مردم طبس را قتل عام کردند.

توحش شاه اسماعیل در شیعه سازی باعث شد سنی های ازبکستان هر وقت فرصت کردند به کشتار شیعیان ایران روی آوردند و عده ای شیعه نیز بدین تریتب کشته شدند.

جنایتکاری های شاه اسماعیل تا سال 1514م ادامه داشت در آن سال از سلطان سلیم عثمانی شکست خورد و این اولین شکست او بود و چنان در روحیه اش تاثیر منفی گذاشت که گوشه گیر و منزوی شد.

اسماعیل سر انجام در1524 در 38 سالگی مرد. جانشینش شاه تهماسب 53 سال حکومت کرد و به شیعه کردن ادامه داد و تا این مدت مذهب شیعه به خورد تمام مردم ایران رفته بود و شیعه مورد پذیرش مردم ایران واقع شده بود.
ص54

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران (9)- شاه اسماعیل صفوی خونخواری که مادر خود را کشت.

ص47
فصل سوم
از تبریز تا قزوین
اسماعیل در تلاش قدرت

تمام توطئه ها علیه اسماعیل به شکست انجامید و تمام پیشامدهای سیاسی به نفعش تمام شد! اختلافات و جنگ بین رقبا از آن جمله بود. او از سال 1499 میلادی اقدام به لشکرکشی به مناطق مختلف کرد.

وی بسیار ظالم و صفاک بود بگونه ایکه برای انتقام پدرش به شهر شروان حمله کرد . حاکم آنجا را سوزاند و مقابر پادشاهان آنجا را ویران کرد و از سرهای بریده شده مردم آنجا برجی ساخت و استخوانهای پدر حاکم آنجا را از قبر بیرون آورد و سوزاند!!
پس از آن در جنگ با رقبا از جمله آق قیونلوها پیروز شد.

موقعیت مذهبی ایران در بدو تاسیس صفویه

صفوی ها بعد از 455 سال دوباره ایرانیان را با اذان شیعی آشنا ساختند. از سال 1060 میلادی حکومتهای شیعی برچیده شده بودند ولی مبارزات شیعان ادامه داشت. تا قبل از صفویه اکثریت مردم ایران سنی بودند. (تا قبل از صفویه شیعیان در عراق عرب و ری ، قم، آوه ، اردستان، فراهان ، مازندران وگیلان، سبزوار شیعیان اکثریت داشتند.
در شهر ساوه مردم سنی شافعی و روستاهای اطراف شیعه بودند و در کاشان برعکس بود و مردم شهر کاشان شیعه و روستاهای اطراف سنی بودند.
دین رسمی تسنن بود و تیموری ها جغتای ها و طایفه های ترک شرق و بلوچ ها و افغانی ها سنی حنفی بودند و ناحیه های جنوبی و مرکزی و غربی شافعی بودند.

ص50
اسماعیل در تبریز

اسماعیل در سال 1501 میلادی وارد تبریز شذ و خود را شاه خواند و به نام خود سکه زد. 

سپس دستور داد مردم سنی تبریز را با زور و شمشیر سنی کنند تا بدان حد خون ریخت و جنایت کرد که اطرافیانش وحشت کردند . سپس دستور داد استخوانهای کسانیکه در جنگ مسئول مرگ شیخ حیدر بودند را در کنار سرهای بریده دزدان و روسپیان بسوزانند.
خشم و نفرت تبریزیان وقتی به حد بالا رسید که استخوانهای یعقوب آق قیونلو را سوزاند. هر قدر مردم بیشتر اعتراض می کردند او کشتار و خشونت را افزایش می داد.

شاه اسماعیل نهاد "تولائیان و تبرائیان" را تاسیس کرد. سربازان این نهاد در شهر تبریز با فریاد به آل محمد درود و به سنی ها و خلفای سه گانه فحاشی می کردند و مردم را وادار می کردند آنها نیز سنی ها و خلفای سنی را فحش و لعن دهند و هرکس لعن و فحش نمی داد کشته میشد حتی زنان حامله را کشتند.

از جمله دیگر کارهای اسماعیل فرمان داد 300 زن فاحشه را با شمشیر دو نیم کنند و سپس مادر خویش را سربرید چون بدون اجازه شاه اسماعیل ازدواج کرده بود!!!
خلاصه کلام اینکه شاه اسماعیل بیست هزار تبریزی را در راه شیعه کردن اجباری به قتل رساند.
[ نکته جالب این است برخی نویسندگان تا توانسته اند از آغامحمدخان قاجار به خاطر کشتارهایش بدگویی و نفرین کرده اند چون او خواجه بوده ولی همانها از اسماعیل جنایتکار تا توانسته اند تمجید کرده اند چون بنیانگزار تشیع در ایران بوده!]

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران (8): سلطان حیدر و قزلباشان و سید شدن صفوی ها

2-سلطان حیدر (1478-1455م)
سلطان حیدر سپاهیان ترکمن را قزلباش کرد، یعنی به هدف اتحاد در شکل کلاهی از سقرلات سرخ دارای 12 ترک سمبولی از 12 امام شیعه بر سر آنان گذاشت. قزلباشان ریش خود را از ته زده و سبیل دراز می گذاشتند و سرشان را تراشیده کاکلی باقی می گذاشتند. رئیس هر قبیله ترکمن "خلیفه" نام داشت و رئیس کل خلیفه ها را حیدر تعیین می کرد و نامش "خلیفة الخلفا" بود. قزلباشان هنگام حمله شعار میدادند: " ای پیر و مرشد، جانم به فدایت ".

سلطان حیدر کارایی نظامی قزلباشان را افزایش داد. او در جنگی خلاف رای سلطان یعقوب آق قیونلو عمل کرد و سلطان با او جنگید و او در جنگ کشته شد و فرزندانش زندانی شدند. ولی یعقوب می میرد و بین وراث جنگ شد و فرزندان حیدر نجات یافتند و علی فرزند حیدر با مریدانش به کسب قدرت پرداخت ولی آق قیون لو ها با او جنگیدند و او کشته شد و فرزندش اسماعیل (در آینده شاه شد ) برای 6 سال به حاکم لاهیجان پناهنده شد.
ص 42
نکات مهم :
1) از زمان جنید صفوی ها پیشوند نامشان را از شیخ به سلطان تغییر دادند.و سرانجام اسماعیل پیشوند شاه را گرفت.(دنیا دوست شدن صوفی ها)
2) از زمان جنید آنها از مذهب سنی شافعی بریدند و ادعا کردند سید هستند و شیعه 12 امامی شدند. شیعه شدند یکی برای اینکه تضاد بین شیعه و رقبای سنی موتور محرک جنگ و مبارزه با رقبا بود و علت مهمتر اینکه مریدهایشان شیعه بودند پس باید خودشان هم شیعه میشدند تا روابط مرید و مراد مستحکم تر شود. بعد از شیعه شدن صفوی ها ، مریدانشان آنان را تا حد خدا بالابردند و صفوی اللهی شدند!

جنید و حیدر و اسماعیل سه رهبری بودند که صفات مثبت صوفیان را کنار گذاشتند و به دروغ و خودستایی و حرص کسب قدرت مادی روی آوردند


..
...

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران (7) - از شیخ صدر الدین تا سلطان جنید


2-ازشیخ صدر الدین تا شیخ ابراهیم.
شیخ صدرالدین

شیخ صدر الدین میرزا (1304-1392میلادی) سی و یک ساله بود که رئیس شد. او در اواخر ایلخانان و اوایل تیموریان می زیست و در زمان او جنگ و خونریزی در ایران تعداد مشتاقان و پناهندگان درویشی فراوانتر شدند. 

شیخ خواجه علی
دوران ریاستش از 1392 تا 1427 میلادی بود. در زمان او خونریزی و توحش تیمور لنگ به اوج خود رسیده بود و موجب هجوم مردم بیشتری به سوی فرقه تصوف شده بود. تیمور برای او احترام قائل بود و داستان آزاد شدن قبایل ترکمن با درخواست شیخ خواجه علی که قبلا گفتیم صورت گرفته است و آن ترکان مرید صفوی ها شدند و صفوی ها به قدرت نظامی و جنگ آوری هم دست یافتند..

شیخ ابراهیم معروف به شیخ شاه
از سال 1426 بله مدت 21 سال ریاست صوفیان را به عهده داشت در زمان او صوفیان در صلح و آرامش بودند. در زمان او "شیخ بدرالدین" به او پیوست، او یک شیعه افراطی جنگجوی ضد عثمانی بود. بدین ترتیب تمام پیروان شیخ بدالدین مرید صفوی ها شدند و این باعث شد صفویه قدم دیگری بسوی قدرت طلبی نظامی- حکومتی بردارد. اینک زمان کسب قدرت تام فرا میرسد.

ب- صوفیان غازی
1-سلطان جنیید (1447-1455)
ریاست او همزمان با مرگ شاهرخ پسر تیمور لنگ بود و امپراتوری تیمور دچار هرج و مرج شده بود و بهانه بدست سلطان جنید داد تا به بهانه غزوه و جهاد اقدام به کسب قدرت نظامی – حکومتی کند و او تمام مریدانش را از نقاط مختلف جمع کرد ولی حکام مختلف از ترس قدرت گرفتن شیخ و از ترس هرج و مرج و توحش جنید، او را از محدوده خود اخراج می کردند: قره قیونلو ها او را از اردبیل، عثمانی ها او را از عثمانی، مولوی ها او را از قونیه و پیروان شیخ بدرالدین اورا از سوریه و ترابوزان ها او را از ترابوزان اخراج کردند.

تا اینکه سرانجام اوزون حسن سنی مذهب آق قیونلو او را پذیرا شد و خواهرش را همسر او کرد. پس از این بود که شیخ جنید از تسنن روی به تشیع گذاشت. و ترکمانان شیعه ارادت بیشتری نسبت به او پیدا کردند و او به پشت گرمی آنان و اوزون حسن عملیات جهادی خود را از سر گرفت و در جنگ با چرکس ها در شروان کشته شد.
ص40

خلاصه کتاب:تشیع و قدرت در ایران(6) - شیخ صفی که بود؟

فصل دوم
از اردبیل تا تبریز
الف-صوفیان صافی

1-شیخ صفی
وضع اجتماعی جوامع اسلامی در زمان شیخ صفی

سالها بود که ایران مورد تهاجم ترک و مغول و ... قرار گرفته بود و شرایط آن روزگار مکتب صوفی گری و عرفان را توسعه داده بود.
در جریان حملات ترک و مغول علیه ایران مردم ایران چهار دسته شدند:
  • گروهی با دشمن جنگیدند و مبارزه کردند.
  • گروهی عجز و زبونی پیشه کردند و از در اطلاعت آمدند نوکر و عامل و همکار دشمن شدند.
  • گروه سوم راه مهاجرت به مناطق دیگر را پیشه کردند و مثلا بقدری در احمد آباد هند ایرانی بود که همه فکر می کردند سرزمین ایران است نه هند.
  • گروه چهارم اکثریت مردم ایران بودند که ماندند و زندگی خود را زیر ستم بیگانه ادامه دادند. گروهی قابل توجه از آنان به گوشه گیری و تصوف و عرفان روی آوردند تا از قیل و قال جامعه در امان باشند. 

به علت احترامی که اکثر سلاطین برای رهبران تصوف و عرفان قائل بودند پیروانشان نیز از گزند حکام و سربازانشان در امان بودند.

ص33


زندگی شیخ صفی
ص33
شیخ صفی برای دیدن برادرش به شیراز می رود و با سعدی شاعر نیز دیدار میکند سپس به گیلان نزد شیخ تاج الدین ابراهیم زاهد معروف گیلانی رفته از مریدانش میشود و با دختر زاهد گیلانی ازدواج می کند و پس از مرگ زاهد در سال 1300 میلادی جانشین او میشود و رهبری فرقه را به خاندانش منتقل میکند. او در اردبیل تبلیغات می کند و بزودی در اکثر نقاط ایران و روم معروف شده مرید پیدا می کند و شماری از مقامات حکومتی به او ارادت داشتند.

مذهب شیخ صفی
در مورد مذهب شیخ منابع مختلف روایات متفاوتی گفته اند!! منابع وابسته به صفویان با جعلیاتی صفوی ها را سید معرفی کرده و حتی در کتاب "صفوة الصفا" دستکاری کرده اند تا خود را سید اولاد پیغمبر اسلام نشان دهند. ولی شواهدی وجود دارد که نشان میدهد آنان ابتدا سنی شافعی بودند و چون پیروانشان شیعه بودند آنان نیز برای کسب مقبولیت و مشروعیت بیشتر، نسب سازی کرده اند. 

شیخ صفی زبانش فارسی و آذری بوده ولی جانشینانش فقط ترکی صحبت می کردند!

شیخ صفی در مدت 35 سال پیشوایی اش نه لاف سلطنت زد و نه گزاف امامت و الوهیت. اما قدرت عظیمی داشت که کمتر از قدرت حکام نبود.
ولی یکی دو نسل بعد از او صفوی ها به بهانه غزوه و جهاد هوس سلطنت کردند و ...




.........

خلاصه کتاب:تشیع و قدرت در ایران(5) - اوضاع سیاسی مذهبی آناتولی

ص27
اوضاع سیاسی مذهبی آناتولی

در 250 سال فاصله از فتح بغداد توسط هولاکو تا فتح بغداد توسط شاه اسماعیل صفوی سرزمین آناتولی دستخوش حولدث فراوان شد و ادیان و مذاهب و عقاید سیاسی مختلف در ان رواج میافت یا مطرح میشد. صوفی گری و درویشی و مرید و مرادی و تشیع از جمله این مذاهب بود که رواج یافته بود. برای مثال می گویند 12 فرقه درویشی در آناتولی بود که یکی از آنها فرقه مولوی بود (پیروان مولانا شاعر معروف) و هنوز هم در ترکیه پیروانی دارد.

شخص دیگری که در آناتولی شدیدا فعالیت می کرد حاجی بکتاش (سید محمد رضوی نیشابوری) بود که عقاید افراطی شیعه گری داشت که طریقه بکتاشیه را پایه ریزی کرد و جالب است بدانید تشکیلات معروف ینی چری عثمانی به این فرقه مربوط است. فرقه حروفیه و فرقه علی الهی ها از جمله فرقه های دیگر حاضر در آناتولی بود. 

در چنین محیطی بود که صوفیان صفوی نیز در آناتولی به فعالیت می پرداختند. عقاید صوفیان صفوی از اردبیل به آذربایجان و سواحل دریای خزر و دیگر نقاط دور دست گسترش یافت و حوادثی رخ داد که قبایل ترکمن مرید صفویان و بازوی نظامی آنان شدند.
ص29


....

استفاده بهینه تروریست ها از انتخاباتهای بعد از خاتمی!

وقتی دستهای پشت پرده نظام آخوندی جمهوری اسلامی در سال 1376 خاتمی را علم کردند به دنبال کسب مشروعیت و مقبولیت داخلی به همراه نوسازی چهره حکومت در نزد کشورهای جهان بودند.

از آنجا که حکومت اسلامی ایران یک حکومت الیگارشی است برای الیگارش ها لازم است همواره در قدرت باشند چه پشت صحنه و چه روی صحنه. (الیگارشی نوعی حکومت دیکتاتوری است که فقط یک نفر حاکم بر مردم نیست و چند نفر یا چند گروه یا چند خانواده بر کشور دائما حکومت می کنند).

همانطور که می دانید در جریان قتلهای زنجیره ای داخلی و خارجی صدها نفر ترور شدند و در زندانهای آخوندی نیز هزاران فعال سیاسی اعدام شدند. پس از ماجرای میکونوس سران مهم رژیم آخوندی توسط دادگاه های خارجی متهم شناخته شدند و پلیس بین الملل حکم جلب آنها را دریافت کرده است. (خامنه ای، رفسنجانی،ولایتی، محسن رضائی و ...)

(برای سیاستمداران کشورهای غربی عدالت و آزادی برای ایرانیان اهمیتی ندارد این تحت تعقیب قرار دادن سران الیگارشی برای اخذ امتیازات و باجگیری و دوشیدن بیشتر مردم ایران است)
از آنجا که برای غرب پارادوکس لزوم بقای حکومت تروریستی اسلامی (رژیم آخوندی دست چپاول غرب و شرق را بر ایران باز می گذارد و حکومت خوبی برای چپاولگران است) از یکسو و از سوی دیگر افکار عمومی غرب مهم است و برای الیگارش های رژیم ستم آخوندی نیز مهم است که امنیت خود را تامین کنند و از دادگاه های بین المللی و پلیس بین الملل در امان باشند و همچنین از لحاظ تبلیغات و اخبار روز نیز چهره محبوب شناخته شوند  لذا مهم بود تدابیری بی اندیشند که در برابر کشورهای غربی خود را مقبول و محبوب و مورد تایید مردم ایران نشان دهند.

باید سیاستمداران غرب به مردمشان بگویند این تروریستها محبوب ملت خودشان هستند (فواید بسیاری هم دارد برای غرب)

لذا الیگارشها تصمیم گرفتند با  تاکتیکهای حساب شده مقبولیت چهره های متهم به خشونت و قتل و ترور و اختناق را در عرصه جهانی نشان دهند لذا در انتخابات ها مهره هایی مطرح شدند که در جنایات دست داشته اند:
احمدی نژاد (گفته میشود در ترورهای اروپا نقش داشته ولی توسط دادگاهی متهم نشده.)
میر حسین موسوی ( که مظلوم و محبوب انتخابات 1388 بود و ناجی مردم و منتخب مردم شناخته شد در فاصله زمانی که نخست وزیر بود هزاران زندانی سیاسی اعدام شدند)
رفسنجانی (که در این آخرین انتخابات ناجی ملت نامیده شد و رد صلاحیت شد و مظلوم نمایی کرد از آمران قتلهای زنجیره ای داخلی و خارجی بود و متهم دادگاه میکونوس است)
قالیباف که نفر دوم انتخابات شد خودش اقرار کرده که سرکوبگر مردم بوده و حتی سوار بر موتور مردم را با چماق کتک مضروب و مصدوم ساخته.
و این آخری آقای روحانی سالهاست که دبیر شورای امنیت ملی است که وظیفه اش سرکوب مخالفان داخلی است. در این انتخابات جلیلی را که صد درجه از احمدی نژاد بدتر بود را علم کردند و در ماهواره ها به مردم گفتند که جلیلی نظر رهبر است و از سوی دیگر این تحریم ها و اقتصاد ویران موقعیتی ایجاد کرد که مردم از ترس تحجر و خریت های حجلیلی و از ترس ادامه یافتن تحریم ها و قحطی و ... به پای صندوق های رای رفتند و روحانی امنیتی را انتخاب کردند!!! 

(جلیلی را حتی خامنه ای قبول ندارد و فقط این یک بازی با افکار عمومی بود که مردم با رضایت خاطر روحانی دوست قدیمی خامنه ای را انتخاب کنند تا پروسه خوردن جام زهر انجام شود و رژیم نجات یابد . دقت کنید با 6 نفر اصولگرا رای مردم حزب اللهی بین آنها تقسیم میشد. در حقیقت اگر 70 درصد آرا به جلیلی هم بود چون نظام به این نتیجه رسیده که برای حفظ نظام آشتی در عرصه اتمی لازم است و این از روحانی بر میآید باز روحانی سر از صندوق رای در می آورد!)

البته به نظر می رسد مشارکت مردم کمتر از 36 میلیون بوده و منافع جناحین حکم کرده مثل همیشه تقلبی کنند و شمار رای دهندگان را بالاتر ببرند ولی بهر حال با آمار رژیم 14 میلیون نفر انتخابات را تحریم کردند که جای تقدیر دارد و نشان از آگاهی بالا در بین مردم دارد.

در حقیقت رژیم ستم آخوندی جمهوری اسلامی ایران مهارت فوق العاده ای دارد که از مردم استفاده کند تا به دنیا نشان دهد که تروریستها در ایران محبوب مردم هستند.


خلاصه کتاب:تشیع و قدرت در ایران(4) - اعتقادات مذهبی غزلباشان

ص15

یکی از مسائل پیچیده مورد بررسی محققین این است که چطور شد که ترکهای قزلباش از سنی به شیعه گرویده بودند؟

پطروشفسکی در کتاب اسلام در ایران می گوید قبایلی از ترکها برای مبارزه با فئودالی عثمانی و مرکزیت گرایی عثمانی ، مذهب شیعه را انتخاب کردند و در قرون 9و 10 هجری قمری چهار پنجم ساکنان آسیای صغیر شیعه بودند. (محل تردید است، گویا ترکها قبل از مهاجرت به آناتولی شیعه شده بودند)

عوامل انتخاب مذهب شیعه بوسیله قزلباشان
1) عامل زمانی یا تاریخی
2) عامل جغرافیای سیاسی

عامل زمانی تاریخی
ترکان در حرکت به سوی غرب و تشکیل حکومت به دین اسلام سنی گرویدند ولی برخی شیعه شدند.

1-1 ترکان و مذهب سنت
ترکان با پذیرش اسلام سنی که اسلام غالب بر کشورهای اسلامی بود توانستند با اصل برادری مومنین به قدرت و مقبولیت برسند و خلیفه نیز دست آنان را برای غارت و کشتار آزاد بگذارد.

خلیفه مسلمین برای مقابله با حکام شیعه مذهب ایران نظیر دیالمه ها و بویه ها ترکان سنی را رسمیت داده و آنان را به مقابله با شیعیان میفرستادند ترکان نیز با شدت زیاد بر ضد شیعیان عمل می کردند.

2-1-ترکان و مذهب شیعه
ترکها به یکیاره شیعه نشدند بلکه به تدریج به این مذهب گرویدند.

ترکان درباری و ترویج شیعه
همانطور که گفتیم ترکان اول برده بودند بعد صاحب مقام حکومتی شدند و بعد خود حاکم شدند. برخی از ترکان بردۀ حکام شیعه ایران شدند و خود و قبیله شان شیعه شدند.
حتی برخی از ترکان شیعه در دربار خلفای عباسی به قدرت رسیدند!

سیاست تقیه، نفوذ و پیروزی
با قدرت گرفتن حکومت های ترک سنی، مردم شیعه راه تقیه را پیش گرفتند و در حکومت ترک ها و خلیفه عباسی نفوذ کردند و پستهای بالای حکومتی را عهده دار شدند و به نفع مذهب شیعه اقداماتی کردند. رفته رفته قدرت گرفتند و تقیه را کنار گذاشتند و علنی شیعه گری کردند و تا آنجا پیش رفتند که "نظام الملک" وزیر ملکشاه سلجوقی که دشمن شیعیان بود را به زیر کشیدند و "تاج الملک ابوالغنائم قمی" شیعه مذهب را جایش گذاشتند و او نیز پای شیعیان را به همه جا و دربار بازکرد.
نزدیکی شیعیان با ترکان سنی رفته رفته باعث شد در قرون 5و6 هجری بر تعداد ترکان شیعه افزوده گردد. در عراق و خراسان ترکهای شیعه بوجود آمدند.

ترکان خوارزمشاهی و پیشرفت شیعه
ترکهای خوارزمشواهی در اواخر قرن 6 و اوایل قرن7 هجری جهت تضعیف خلیفه عباسی به تقویت شیعیان و شیعه گری پرداختند و حتی یک تن از علویان را خلیفه خواندند.

دسته چهارم
دسته چهارم ترکهایی بودند که به دین مسیحیت گرویدند چون در سرزمین مسیحیان بودند و تحت تاثیر فرهنگ مسیحیت قرار گرفتند.
ص22


ص22
بدین ترتیب زمانیکه ترکها از مغول ها فرار کردند و به آسیای صغیر و شام رفتند مذهب خود را داشتند ولی چطور شد آناتولی سکونتگاه شیعیان، صوفیان و غلاط شیعه و غیره شد در حالیکه سرزمین روملی (قسمت اروپایی ترکیه که بعدها هسته مرکزی کشور عثمانی شد) سرزمین سنیان شد؟

2- عامل جغرافیای سیاسی
1-2-تشکیل کشور عثمانی (رومالی)
حکومت سلجوقیان آسیای صغیر به "سلاجقه روم" معروف بود. با هجوم ترکان فراری از مغول، سلاجقه روم به سوی غرب رانده شدند و مناطق شرقی به دست ترکان شیعه افتاد. همراه با سلاجقه روم ترکمنان "غز" نیز به سمت غرب رانده شدند. در سال 1299 میلادی فردی به نام عثمان از ترکهای غز ، حکومت عثمانی را بنیان گذاشت. به این ترتیب قسمت شرقی آسیای صغیر "آناتولی" بود که دست ترکهای شیعه افتاد و منطقه "رومالی" که دست ترکهای سنی ماند و آنان از نفوذ شیعه و مذاهب دیگر به شدت جلوگیری کردند.
ص23

تیمور لنگ یک سنی بود که تعصب چندانی نداشت لذا وقتی شام را فتح کرد سربازانش که شیعه بودند قبر معاویه و یزید و شمر و سلیر بنی امیه را با خاک یکسان کردند
ص24
ایلخانان و تیموریان مدتی بر آناتولی حکومت کردند. بعد از مرگ تیمور در سال 1404 میلادی ترکمنهای محلی در آناتولی به قدرت رسیدند.آناتولی بین دوگروه معروف به قره قیون لو (گوسفند سیاه) و آق قیون لو (گوسفند سفید) تقسیم شد. علت این نام گوسفندان سیاه و سفیدی بود که روی پرچمشان نقش بسته بود.

قره قیون لو ها شیعه و آق قیون لو ها سنی بودند.
قره قیون لو ها برای بیش از نیم قرن حکومت کردند و حتی جهانشاه قره قیون لو حوزه حکومتش را تا فارس و خلیج فارس و کرمان و هرات گسترش داد ولی خودش مغلوب اوزون حسن آق قیون لو شد و حکومت ایران بدست آق قیون لو ها افتاد.
جالب است بدانید جهانشاه قره قیون لو شیعه مذهب بود ولی مخالف صفوی ها بود و برعکس، اوزون حسن آق قیون لو سنی بود ولی حامی صفویان بود.

اوزون حسن دختر امپراتور بیزانس را همسری گرفت و با با اروپا متحد شد و با عثمانیها جنگ کرد تا نتوانند به اروپا حمله کنند ولی بالاخره از عثمانی شکست خورد. سال 1514 آناتولی تماما بدست عثمانی افتاد.
ص26

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران (3) [پیشینه قزلباشان مریدان صفویان]

بخش 1 شیعه صفوی و پیدایش آن
ص9
قزلباش عامل گسترش شیعه صفوی
مذهب شیعه در سال 1500 میلادی در ایران رسمیت یافت
مذهب شیعه به زور و ضرب شمشیر به سنیان ایران تحمیل شد.
سربازان صفوی ها ترکهای قزلباش بودند که مرید صوفیان صفوی بودند.
علت ارادت قزلباشان ترک به صفوی ها :
در سال 1402 میلادی تیمور لنگ از عثمانی با تعداد زیادی ترک اسیر شده برمگشت به دیدار شیخ علی صفوی میرود و او از تیمور می خواهد ترک ها را آزاد کند. تیمور چنین می کند و آنان خود را مدیون وی دیدند و مرید صفوی ها میشوند. (برخی مورخین به این روایت تردید دارند.)

پیشینه تاریخی قزلباشان
آنان از اقوام ترک آسیای مرکزی بودند. ترکان در ابتدا غلامان و کنیزان حکام ایرانی و عرب بودند. کنیزان ترک در زیبایی و غلامان در جنگاوری شهرت داشتند لذا برده هایی گران قیمت بودند.

ترکان رفته رفته لیاقت نشان دادند و به کارهای لشکری و کشوری دست یافتند و صاحب مقامات بالای حکومتی شدند و بر ضد اربابان خود که حکام ایرانی و عرب بودند اقدام کردند (حدود 900 تا 1100 میلادی) و سلسله های غزنوی و سلجوقی پدیدار شدند.

سلجوقیان
آل سلجوق نفوذ معنوی و فرهنگی قابل توجهی بر ایران و دیگر کشورهای منطقه داشتند. حکومت سلجوقیان یک کشور بزرگ شامل کشورهای افغانستان و ترکمنستان و ازبکستان و قفقاز و ارمنستان و آذربایجان و ایران و ترکیه و عراق و سوریه و اردن امروزی میشد. اما بین سلجوقیان جنگ شد و سه حکومت سلاجقه عراق، سلاجقه شام، و سلاجقه آسیای صغیر پدیدار شد.

از اتابکان تا خوارزمشاهیان

با افول سلجوقیان اتابکان که معلم های شاهزاده های سلجوقی بودند قدرت گفتند و سپس ترکان خوارزمشاهی قدرت را از اتابکان گرفتند و در این جنگها مردم بدبخت ایران همش در معرض جنگ و کشتار و غارت بودند.

ترکان خوارزمشاهی مثل دیگر ترکها کشتار و ویرانی به ایرانیان هدیه دادند و سپس با قتل تجار و سفرای مغول که برای دوستی با ایران آمده بودند، جنگجویان مغول را به ایران کشاند، ترکها در برابر مغول ها فرار را بر جنگ ترجیح دادند و بخشی هم به سپاه مغول پیوتند در غارت و قتل ایرانیان شریک شدند و این فاجعه حمله مغول بود که همه از آن خبر دارید.

آناتولی پناهگاه ترکان فراری
حاکم سلجوقی آناتولی (ترکیه امروز) مطیع مغولان شد و از حمله مغول در امان ماند. مازندران نیز به دلیل کوه های بلند از دست مغول ها ایمن ماند. ترک های فراری ایران به سمت مازندران و آناتولی رفتند وبیشترشان رفتند آناتولی.
گروهی از این ترکان نیز به خدمت خاندان صفوی درآمدند و بعدها لقبشان قزلباش شد. هسته اصلی ترکان قزلباش مرید و فدایی صفوی ، هفت قبیله بودند:
1) شاملو
2) روملو
3) استاجلو
4) تکه لو
5) افشار [نادرشاه از این قبیله بود؟]
6) قاجار (سلسله قاجار از این قبیله بودند)
7) ذوالقدر
ص15



...

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران (2)

پیشگفتار

فعالیت انقلابیون در راه سرنگونی پهلوی بود.
توجه دولت شاه به کشورهای غربی بود ولی شوروی ها نیز برای کنترل و تعادل تلاش می کرد.
بلوک شرق و غرب از قدرت روحانیون بی خبر بودند و اسنادی که بعدا افشا شد نشان میدهد آنان نفوذ ملایان بر مردم ایران را دست کم گرفته بودند. [به نظر من ، برخلاف نظر دکتر کشاورزی نویسنده این کتاب ، روسیه و انگلیس کاملا از قدرت روحانیون و نحوه چپاول ایران با بهره گیری از ملایان آشنا بودند و این حکومت اسلامی نقشه حکومت انگلیس بوده است ولی مردم و روشنفکران و مبارزان سیاسی ایران بی خبر بودند و انگلیسی ها و ملایان از این عدم آگاهی سود بردند.]

چرا غرب و شرق نیروی ملایان را دست کم گرفته بودند؟
چون منابع آنها حکومت ایران و مبارزان چپ و ملی گرا بودند و آنان هم از قدرت نفوذ ملایان بر مردم و از همچنین اشتیاق ملایان بر قدرت گرفتن بی خبر بودند.
جرقه انقلاب را سکولارها زدند ولی رفته رفته حضور ملایان افزایش یافت تا انکه انقلاب را با زور چماقداران به نفع خود مصادره کردند.

بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب جامعه شناسان جهان شروع به تحقیق در تاریخ کردند تا قدرت تشیع و ملایان را بررسی کنند.

دکتر کشاورزی نیز اسناد متعددی را از زمان صفوی به بعد جمع آوری کرد و این کتاب را نوشت.

لازم به ذکر است صفوی ها سنی مذهب بودند ولی پیروانشان شیعه بودند!! و در آستانه حکومت بر ایران آنان برای پیوند قوی تر با پیروانشان شیعه شدند و نسب سازی کردند و خود را سید نامیدند!!
قبل از صفویان در قرون 4 و پنج هجری قمری نیز حکومت های کوچک شیعه در برخی مناطق ایران شکل یافت که روبه زوال رفتند و برای 5 قرن فقط سنی ها بر ایران یکه تازی می کردند و شیعیان مجبور به تقیه بودند. حکومتهای ترکهای غزنوی و سلجوقی دشمن شیعیان بودند.

برخی شاهان به علل ذکر شده در کتاب ، آزادی دینی میدادند یا به سمت شیعه میرفتند مغولها و ایلخانان و تیموری ها چنین بودند.
اما از زمان صفوی:
1) اکثریت ایرانیان شیعه شدند
2) صفوی ها مذهب رسمی را تشیع کردند ولی شاهان بعدی نیز ناچار به تمکین شدند
3) ملایان دربرابر پادشاهان قد علم کردند
4) تشیع از موضع تدافعی به موضع تهاجمی و ضد دگراندیشان درآمد

اسناد استفاده شده در کتاب:
نویسنده از منابع متعدد استفاده کرده و اسناد قدیمی می تواند تحت تاثیر تعصبات و تمایلات و اعتقادات مذهبی،سیاسی، قبیله ای و نژادی و... نگارش شده باشد.

1) از اسناد معتبر تر استفاده شده و روش اعتبارسنجی در کتاب توضیح داده شده است.
2) اسناد و مدارک دیگر نیز ذکر شده است
3) تاریخ های قمری و میلادی هر دو استفاده شده تا زمان وقایع به آسانی دریافت شود.

همسر ایشان یعنی خانم دکتر منیره کیان هم در نگارش کتاب یاور دکتر کشاورزی بوده اند.
تا ص 6

خلاصه کتاب: تشیع و قدرت در ایران (1)

دوستان از این پس قصد دارم خلاصه کتاب و نکته های کتاب را (اگر درباره اسلام باشد) در این وبلاگ منتشر کنم و فهرست آن را در وبلاگ iranian-books.blogspot.com قرار دهم.

ویژگی نشر خلاصه و نکته های کتاب این است که افرادی که فرصت کافی ندارند می توانند در مدت کوتاهی متن خلاصه شده را بخوانند و استفاده برند.

کتاب تشیع و قدرت در ایران
در این کتاب خواهید دید بارها ملایان در کشور ایران قدرت گرفته اند و چند دهه ستم کرده اند بعد حکومتی ضد آخوند آمده و برای چند سال یا دهه مردم از ظلم آخوند رها شده اند ولی باز دوباره به ملایان متمایل شده اند و خود را زیر ظلم ملا و عقب ماندگی قرار داده اند و این چرخه دائم تکرار شده است!

نام کتاب: تشیع وقدرت در ایران
نویسنده: دکتر بهزاد کشاورزی
انشارات خاوران
چاپ اول، پاریس،پاییز 1379
تیراژ 1000 نسخه
بها 120 فرانک فرانسه 18 دلار آمریکا
Isbn 2-912490-35-9

تبریک بازگشت سایت آزادگی

بازگشت سایت آزادگی را به مدیران و کاربران این سایت وزین تبریک می گویم.
امید است مسئولین سایت در فعالیت های روشنگرانه خود همواره پیروز باشند.

چرا سایت آزادگی ناپدید شده است؟

درود بر دوستان.
سایت آزادگی آزاد ترین سایت رای به لینک است و بعد از بالاترین پر کاربر و پر بازدید ترین سایت رای به لینک می باشد. در حالیکه سایت بالاترین معمولا به لینکها گیر میدهد و به بهانه های مختلف کاربر یا سایتی را بلوک می کند آزادگی چنین نبود و بهترین سایت رای به لینک بود.
امید است برای مدیران این سایت اتفاقی نیفتاده باشد و به زودی مشکل حل شود و به فعالیت خود ادامه دهند.
با آرزوی سلامتی و پیروزی برای مدیران آزادگی.
این لینک را هم بخوانید:

فتوای جالب خمینی: مریخی ها باید به ما خمس و زکات بدهند + جماع با موجودات فضایی جایز است!

خواننده گرامی این مطالب جوک نیست و فتواهای خمینی است که در کتاب "تحریرالوسیله" امام خمینی آمده.
این مطالب نشان میدهد روحانیت مطابق با پیشرفت ها و مقتضیات زمانی و مکانی فتوا صادر می کنند و دین اسلام ناب محمدی دینی برای تمام فصول و جهان شمول است.
برای اینکه بدانید چرا بجای ازدواج در تیتر از جماع استفده کردم این مطلب را بخوانید:


اینک اسکن و عکس مطالب خمینی از تحریر الوسیله را بخوانید:

 خمس وزکات مریخی ها:
 
جماع با مریخی ها:





زن در اسلام کالای جنسی است نه همسر!+ معنی توهین آمیز خطبه عقد اسلامی!

دین اسلام دین بی اخلاقی و سراسر توهین به انسانیت است.
در اسلام ازدواج سنت الرسول است زیرا رسول الله هر وقت فرصت می کرد یک زن می گرفت.

مفاهیمی چون همسر و یاور و همدم و لزوم تفاهم در ازدواج و نامزدی برای آشنای بهتر،مفاهیمی است که از طریق فرهنگ زرتشتی و مسیحی وارد فرهنگ مردم ایران شده وگرنه اسلام ناب محمدی به زن چون یک کالای جنسی نگاه میکند!

احادیث متعددی وجود دارد که نشان میدهد امام حسن و امامان دیگر به زن به چشم کالای جنسی نگاه میکردند. امام مصادق و چند امام دیگر هیچوقت ازدواج دایم نکردند و فقط کنیز می خریدند و فرزندانشان همگی کنیز زاده بودند.

حدیثی هست که امام باقر اصحابش را می فرستد از کنیز فروشی یک کنیز برای امام صادق بخرد مادر بچه هایش شود:

در اسلام ازدواج = جماع و زاییدن فرزند پسر مفهوم دیگری ندارد.
حدیث از پیامبر اسلام: حصیر کف خانه از زن نازا بهتر است + یاوه پزشکی از محمد

 
معنی خطبه عقد ازدواج در اسلام سراسر توهین به زن و مقام زن است. ملایان ایرانی برای جلوگیری از رفتن آبروی دین اسلام و رفتن آبروی بنیانگزاران دین اسلام آن را جور دیگری ترجمه می کنند.


آیا معنی توهین آمیز خطبه ی عقد اسلامی را می دانید ؟

آخوند خطبه عقد را اینگونه جاری میکند :
انکحت و زوجت نفسی فی مدت المعلوم علی صداق المعلوم
-------------------------------------------------------------------
نکاح مصدر فعل نکح در زبان عربیست. این کلمه دقیقا معادل واژه ی فاک در زبان انگلیسیت. در زبان عربی به معنی فرو کردن آلت تناسلی مرد در آلت تناسلی زن است به گونه ای که دو نفر یک تن شوند.
در حقیقت آخوند از طرف عروس به داماد می گوید :
من در برابر پول معینی که به من میدهی برای مدت معین خود را در مقابل تو به گا***ن میدهم.

متاسفانه اکثریت مردم معنی این خطبه را نمی دانند. خطبه ای که گویی معامله فروش تن زن دربرابر پول به یک مرد است.

در فرهنگ لغت عربی به عربی التوقیف علی مهمات التعاریف نکاح اینگونه معنی شده :
ایلاج ذکر فی الفرج لیصر بذالک کالشی الواحد
که معنی کلمه به کلمه آن میشود وارد کردن آلت تناسلی مرد در آلت تناسلی زن برای اینکه یک جسم واحد بشود
---------------------------------------------------------------------
حتی اگر خطبه نکاح معنی خوبی هم داشته باشد چرا باید به زبانی غیر از زبان مادری خود ازدواج کنیم ؟