حاکمیت جامعه دوران جادوگری ( رئیس قبیله + جادوگر)


1) از طریق یافته های باستانی
2) از طریق بررسی در قبایل بدوی آفریقا و استرالیا و .. که امروزه بطور زنده میتوان زندگیشان را مشاهده کرد.
مشخص شده که نظام فرماندهی قبیله ای آنان بر پایه رئیس قبیله و جادوگر استوار است گاه جادوگر و رئیس قبیله یکی هستند و گاه دو نفر.
جادوگر با خوردن مواد مخدر و یا روش‌های دیگر به خلسه می‌رود و آنچه در آن حال به الهام می‌شود را به عنوان مصلحت قبیله بیان می‌کند و در روابط شخصی و گروهی قبیله دخالت می کند.

با پیشرفت جامعه نهاد دین جای نهاد جادوگری را می‌گیرد و همراه با آن بخشی از خرافات دوران جادوگری نیز به عنوان باورهای دینی پذیرفته میشود.
مثلاً در دوران جادوگری عقیده بر این بود که ارواح یا خدا یا خدایان با قربانی کردن یک انسان خشمش فرو ریخته و به انسان برکت میدهند بعدها ابراهیم در دین یهود پسرش اسحاق را می‌خواست قربانی کند که به او وحی و الهام می‌شود که گوسفند را برای خدا قربانی کن و این رسم قربانی کردن انسان در دین یهود برافکنده می‌شود. ( شاید ابراهیم مصلحی بوده که می‌خواسته رسم قربانی کردن انسان را برچیند و مدعی شده خدا چنین فرمانی داده تا این رسم باقیمانده از دوران جادوگری را برچیند.)






هیچ نظری موجود نیست: