متن عربی:
بعد فراغه من حرب الجمل، في ذم النساء مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الاِِْيمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُولِ: فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ وَالصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ، وَأَمَّا فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ وَالصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ، وَأَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ مِنْهُنّ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ، وَأَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى الاََْنْصَافِ مِنْ مَوارِيثِ الرِّجَالِ؛ فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ، وَكُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ، وَلاَتُطِيعُوهُنَّ فِي المَعْرُوفِ حَتَّى لاَ يَطْمَعْنَ فِي المُنكَرِ
ترجمه علامه محمد تقی جعفری:
خطبهايست از آن حضرتپس از اتمام جنگ جمل درباره زنها ايراد فرموده است
اى مردم،ايمان زنان ناقص است، برخوردارى زنان از سهم الارثناقص است، عقول آنان ناقص است، دليل نقصان ايمان زنان بازنشست آناندر روزهاى قاعدگى از نماز و روزه است، دليل نقصان عقول آنان تساوىشهادت دو زن با يك مرد است، دليل نقصان برخوردارى آنان از سهم الارثاين است كه نصف سهم الارث مردان است. از زنهاى پليد بترسيد و از خوبانآنان برحذر باشيد، در كارهاى نيكو از زنان اطاعت مكنيد، تا در كارهاىزشت طمعى نورزند.
ترجمه دکتر آیتی:
سخنى از آن حضرت(ع)پس از فراغت از جنگ جمل،در نكوهش زنان،فرمود:
اى مردم،بدانيد كه زنان را ايمان ناقص است و بهرهمنديهايشان ناقص استو عقلهايشان ناقص است.اما ناقص بودن ايمانشان از آن روست كه در ايام حيضاز خواندن نماز و گرفتن روزه معذورند و ناقص بودن عقلهايشان،بدان دليلاست كه شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد است و نقصان بهرهمنديشان در ايناست كه ميراث زنان نصف ميراث مردان است.از زنان بد بپرهيزيد و از زنان خوبحذر كنيد و كار نيك را به خاطر اطاعت از آنان انجام مدهيد،تا به كارهاى زشتطمع نكنند.
ترجمه (ماستمالی) آیت الله مکارم شیرازی:
?يكى از خطبههاى امام است كه پس از پايان جنگ جمل در نكوهش بعضى از زنانايراد فرموده است?[1]اى مردم جمعى از زنان هم از نظر ايمان،هم از جهتبهره و هم از موهبت عقل دررتبهاى كمتر از مردان قرار دارند،[2] اما گواه بر كمبود ايمانشان همان بر كنار بودن از نماز و روزه در ايام عادت است،و اما بهره آنها،گواهش اين است كه سهم ارث آنان نصف سهم مردان است،و امابهره آنها،اين است كه شهادت دو نفر آنان معادل شهادت يك مرد است،پس از زنانبد بپرهيزيد و مراقب نيكان آنها باشيد،اعمال نيك به عنوان اطاعت و تسليم بى قيد و شرط(در برابر)آنان انجام مدهيد تا در اعمال بد انتظار اطاعت از شما نداشته باشند.[3] (همان گونه)در قسمتشرح اين خطبه مىخوانيد امام(ع)مىخواهد با اين سخن از زنانىهمچون عايشه آتش افروز جنگ جمل انتقاد كند)
توضيحها:
[1]اين خطبه را?سبط ابن جوزى?در كتاب?تذكرة الخواص?نقل كرده و عدهاى ديگر از دانشمندان نيز آن را نقل كردهاند.(مستدرك و مداركنهج البلاغه صفحه246)
[2]زنان بزرگ اسلامشك نيست كه سخن بالا يك قانون كلى و همگانى درباره عموم زناننيست،بلكه با توجه به اينكه:اين خطبه بعد از جنگ جمل و آنهمه خون ريزيهائىكه به وسيله عايشه رخ داد،از امام(ع)صادر شده،درباره دسته خاصى اززنان است كه در اين گونه مسيرها گام برميدارند،و گرنه چه كسى مىتواند انكار كند كه در پيشرفت اسلام زنان بزرگ و با شخصيتى همچون خديجه،و بانوىاسلام فاطمه زهرا و زينب كبرى و جمعى از زنان مبارز و دانشمند همانند سودههمدانيه شركت داشتهاند،و براى پيشرفت اسلام و اجراى حق و عدالتبزرگترينفداكارى را به خرج دادهاند و با ايمانى محكم و تفكرى عالى،مردان خودرا با تمام وجود در اين مسير حمايت مىكردند،و على(ع)نيز براى آنها احترامفوق العاده قائل بود.
[3]عايشه و جنگ جملدر اينجا بد نيست چند جمله در مورد عايشه و جريان جنگ جمل يادآورشويم:
?ابن ابى الحديد?مىگويد:
هر كس در تاريخ و اخبار چيزى نوشته صريحا گفته است عايشه سر-سختترين دشمنان عثمان بود،حتى روزى يكى از لباسهاى پيامبر(ص)رابيرون آورد و در منزل خويش آويخت،و به هر كس وارد خانه مىشد مىگفتاين لباس پيغمبر است هنوز كهنه نشده و عثمان سنت او را كهنه ساخته است.
گفتهاند نخستين كسى كه عثمان را?نعثل?ناميد و همواره مىگفت:
(اقتلوا نعثلا قتل الله نعثلا):
?نعثل را بكشيد خدا او را بكشد?عايشه بوده استعايشه هنگام كشته شدن عثمان در مكه بود گزارش قتل عثمان را به اودادند و او خيال مىكرد پس از عثمان طلحه را رئيس كومتخواهند كرد،لذا از مكه با سرعتبه سوى مدينه حركت كرد و در سرزمينى به نام?شراف??عبيد بن ابى سلمه?از او استقبال كرد،عايشه اخبار مدينه را از او پرسيد و اوپاسخ داد،عثمان كشته شد.
عايشه پرسيد بعد از آن چه؟
گفتبا على(ع)بهترين رهبر بيعت كردند.
عايشه گفت اگر اين حرف صحيح باشد اى كاش آسمان بر زمين فرو ريزدواى بر تو ببين چه مىگوئى؟گفت:
همان است كه گفتم،عايشه سخت ناراحتشد?عبيد?پرسيد اى مادرمؤمنان چرا اين طور شدى؟من بين مشرق و مغرب بهتر و سزاوارتر از او به خلافتسراغ ندارم،و نظيرى براى او در تمام حالات نمىبينيم چگونه تو از حكومت اوناراحتى،عايشه جوابى ندارد!
دستور داد از همانجا او را به مكه برگردانند و در بين راه مىگفت:
(قتلوا ابن عفان مظلوما):
?عثمان را مظلوم كشتند?!طلحه و زبير،نامهاى وسيله عبد الله زبير برايشفرستادند و از او خواستند به عنوان مطالبه خون عثمان مردم را از بيعت على(ع)برگرداند.
هنگامى كه عايشه در مكه مقدمات كارش را فراهم مىكرد?ام سلمه?نيز در مكه بود و تصميم گرفت از امام دفاع كند،عايشه مىخواست ام سلمه راهمچون?حفصه?در مبارزه با امام(ع)با خود همراه سازد لذا او را خواستو كمى از مظلوميت عثمان براى او صحبت كرد.
ام سلمه در پاسخ گفت:
تا ديروز مردم را بر ضد عثمان ميشورانيدى و او را?نعثل?مىخواندى چراامروز چنين مىگوئى با اينكه موقعيت على را در نزد پيامبر خوب مىدانى و اگرفراموش كردهاى تا ياد آوريت كنم؟عايشه گفت عيبى ندارد!ام سلمه گفت:
بخاطر دارى كه تصميم گرفتى به پيامبر(ص)و على(ع)هنگامى كه صحبتآنها طول كشيد پرخاش كنى،و پيامبر در پاسخ فرمود: بخدا سوگند هيچ كس على را دشمن نمىدارد و با او كينه نمىورزد-خواه از اهل بيت من باشد يا نه جز اينكه از ايمان خارج مىگردد؟عايشه گفت آرىو نيز بخاطر دارى كه على(ع)كفش پيامبر را تعمير مىكرد،پدرت و عمر ازپيامبر در مورد اينكه چه كسى را به خلافتبرمىگزيند پرسش مىنمودند.و پيامبردر پاسخشان فرمود جائيكه الان نشسته مىبينم و اگر بگويم از گردش پراكندهخواهيد شد چنانكه بنى اسرائيل از دور هارون پراكنده شدند.و پس از رفتن عمرو پدرت تو از پيامبر پرسيدى چه كسى را خليفه قرار خواهى داد؟پيغمبر فرمود:
آن كس كه كفش را تعمير مىكند،و ما نگاه كرديم كسى جز على نبود،پرسيديم مقصود على است؟گفت آرى،اين مطلب را بياد دارى؟عايشه گفتبلىام سلمه پرسيد:پس چرا مىخواهى با او مبارزه كنى؟
گفتبراى اصلاح بين مردم!ام سلمه گفت:خود مىدانى!و از هم جداشدند،ام سلمه اين جريان را براى امام نوشت.
عايشه هنگام حركتشترى از شتران?يعلى بن اميه?بنام?عسگر?دراختيارش قرار دادند تا سوار گردد و هنگامى كه نام آن را شنيد به ياد حديثى افتادكه پيامبر به او فرموده بود و او را از سوار شدن شترى به اين نام بر حذر داشته بود،دستور داد اين شتر را برگردانند ولى آنها جهاز و وسائل آن را تغيير دادند وگفتند اين شتر ديگرى است،عايشه به سوى بصره حركت كرد،در بين راه سگهاحمله كردند و شتران را فرار دادند كسى گفت?حوئب?سگهاى فراوانى داردو سختحمله مىكنند،عايشه كه نام?حوئب?را از پيامبر شنيده بود كه سگهاىحوئب در راه حركتبسوى جنگى ناپسند به او حمله مىكنند،يك مرتبه بخود آمدو گفت?سگهاى حوئب؟!?مرا برگردانيد،اما بلا فاصله 50 نفر را فراهم كردندكه قسم خوردند اينجا سرزمين حوئب نيست و بالاخره رفت و جنگ جمل را براهانداخت(شرح ابن ابى الحديد جلد6 صفحه 215 تا227)
توضیح: آیت الله مکارم شیرازی یکی از مراجع تقلید شیعیان، و مترجم قرآن و نهج البلاغه به دروغ بدون اینکه در متن عربی چیزی مبنی بر اینکه این نظر حضرت علی تنها مربوط به بعضی از زنان مثل عایشه است، آنرا تنها در مورد قسمتی از زنان میداند. در حالی که با خواندن کامل ختبه مشخص میشود که به نظر حضرت علی، زنان به دلیل اینکه در دوران قاعدگی نمیتوانند نماز بخوانند و روزه بگیرند ایمانشان ناقص است و چون تمام زمان اینگونه هستند، به نظر امام علی تمام زمان ایمانشان ناقص است. یا در مورد ناقص العقل بودن زنان، به نظر امام علی عقل تمام زنان ناقص است، به دلیل اینکه شهادت دو نفر از آنان برابر شهادت یک مرد است و این چیزی نیست که مختص عایشه باشد، بلکه به تمام زمان بر میگردد.
ترجمه قرآن آیت الله مکارم نیز همانند ترجمه نهج البلاغه ایشان پر از جعل و دروغ است. این که ایشان قصد پنهان کردن مزخرفات اسلامی را دارند از یک جهت عملی خوب، و از جهتی دیگر بد است. بدین جهت خوب است که نشان میدهد که حتی علمای کهنه مغز و عقب مانده اسلامی نیز پی به زشتی مفاهیمی مثل همین قضیه ناقص العقل بودن زنان برده اند و سعی در پوشش و مخفی کردن آنها دارند. از جهتی نیز عملی بد حساب میشود زیرا که نظیر افرادی مثل آقای آیت الله مکارم باعث میشوند زشتی اسلام نا آشکار بماند و موجب پایدار ماندن اسلام میشود.
از اینها گذشته باید توجه داشت که حضرت علی این حرفها را از خود نمیزند بلکه کاملا از روی آیات قرآن چنین نتیجه گیری هایی را انجام داده است.
سوره ماده گوساله(بقره) آیه 223 صفحه 36
زنانتان کشتزار شما هستند. هرجا که خواهید به کشتزار خود درآیید. و برای خویش از پیش چیزی فرستید و از خدا بترسید و بدانید که به نزد او خواهید شد. و مومنات را بشارت ده. ترجمه های بیشتر
النساء 34 صفحه 85
مردان، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است. و از آن جهت که از مال خود نفقه میدهند، بر زنان تسلط دارند. پس زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیبت شوی غفیفند و فرمان خدای را نگاه میدارند. و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید، اندرز دهید و از خوابگاهشان دوری کنید و بزنیدشان. اگر فرمانبرداری کردند، از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید. و خدا بلند پایه و بزرگ است.ترجمه های بیشتر
سوره نساء آیه 15 صفحه 81
و از زنان شما آنان که مرتکب فحشا میشوند، از چهار تن از خودتان بر ضد آنها شهادت بخواهید. اگر شهادت دادند آنها را در خانه محبوس کنید تا مرگشان فرا رسد یا خدا راهی در پیش پایشان نهد.
سوره نساء آیه 10 صفحه 78
اگر شمارا بیم آن است که در کار یتیمان عدالت نورزید، از زنان هرچه شما را پسند افتد، دو دو و سه و سه و چهار، چهار به نکاح (نکاح در عربی یعنی سپوختن) در آورید. و اگر بیم آن دارید که به عدالت رفتار نکنید تنها یک زن بگیرید یا هرچه مالک آن شوید. این راهی بهتر است تا مرتکب ستم نشوید.
سوره نساء آیه 11 صفحه 79
خدا در مورد فرزندانتان به شما سفارش میکند که سهم پسر برابر سهم دو دختر است. و اگر دختر باشند و بیش از دو تن، دو سوم میراث از آنهاست. و اگر یک دختر بود نصف برد و اگر مرده را فرزندی باشد هر یک از پدر و مادر یک ششم میراث را برد. و اگر فرزندی نداشته باشد و میراث بران تنها پدر و مادر باشند، مادر یک سوم دارایی را برد. اما اگر برادران داشته باشد سهم مادر، پس از انجاک وصیتی که کرده و پرداخت وام او یک ششم باشد. و شما نمیدانید که از پدران و پسرانتان کدامیک شما را سودمند تر است. اینها حکم خداست، که خدا دانا و حکیم است.
سوره نور آیه 6 صفحه 351
و کسانیکه زنان خود را به زنا متهم میکنند، اگر نتوانند 4 شاهد پیدا کنند میتوانند خود چهار بار شهادت بدهند در راه خدا که او از راستگویان است. (این عمل را لعان گویند)
سوره بقره (ماده گوساله) آیه 221
زنان مشرکه را تا ایمان نیاورده اند به زنی نگیرید و کنیز (برده) مومنه بهتر از آزاد زن مشرکه است، هرچند شما را از او خوش آید. و به مردان مشترک تا ایمان نیاورده اند زن مومنه مدهید. و بنده (برده) مومن بهتر از مشرک است، هرچند شما را از او خوش آید. اینان به سوی آتش دعوت میکنند و خدا به جانب بهشت و آمرزش. و آیات خود را آشکار بیان میکند، باشد که پند گیرند.
سوره ماده گوساله(بقره) آیه 230 صفحه 37
پس اگر باز زن را طلاق داد دیگر بر او حلال نیست، مگر آنکه به نکاح مردی دیگر در آید، و هرگاه آن مرد زن را طلاق دهد، اگر میدانند که حدود خدا را رعایت میکنند رجوعشان را گناهی نیست. اینها حدود خدا است که برای مردمی دانا بیان میکند.
نور 31 صفحه 354
و به زنان مومن بگو که چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهای خود را جز آ مقدار که پیداست آشکار نکنند و مقنعه های خود را تا گریبان فرو گذارند و زینتهای خود را آشکار نکنند و مقنعه های خود را تا گریبان فرو گذارند و زینتهای خود را آشکار نکنند، جز برای شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر بردار خود یا پسر خواهر خود یا زنان همکیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود که رغبت به زن ندارند، یا کودکانی که از شرمگاه زنان بیخبرند و نیز چنان پای بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده اند دانسته شود. ای مومنان همگان به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار گردید.
نساء آیه 24
و نیز زنان شوهردار بر شما حرام شده اند، مگر آنها که به تصرف شما در آمده باشند (در جنگ). از کتاب خدا پیروی کنید. و جز اینها زنان دیگر هرگاه در طلب آنان از مال خویش مهری بپردازید و آنها را به نکاح درآورید نه به زنا، بر شما حلال شده اند. و زنانی را که از آنها تمتع میگیرید واجب است که مهرشان را بدهید. و پس از مهر معین در قبول هرچه دو بدان رضا بدهید گناهی نیست. هر آینه خدا دانا و حکیم است.
نساء آیه 83
و نیز زنان شوهردار بر شما حرام شده اند، مگر آنها که به تصرف شما در آمده باشند (مراد زنانی است که در جنگ با کفار اسیر مسلمانان شده باشند.). از کتاب خدا پیروی کنید. و جز اینها، زنان دیگر هرگاه در طلب آنان از مال خویش مهری بپردازید و آنها را به نکاح در آورید نه به زنا، بر شما حلال شده اند. و زنانی را که از آنها تمتع میگیرید واجب است که مهرشان را بدهید. و پس از مهر معین در قبول هرچه هردو بدان رضا بهید گنهی نیست. هر آینه خدا دانا حکیم است.
سوره بقره (ماده گوساله) آیه 282 صفحه 49
ای کسانی که ایمان آورده اید، چون وامی تا مدتی معین به یکدیگر دهید، آنرا بنویسید. و باید در بین شما کاتبی باشد که آن را به درستی بنویسید. و کاتب نباید که در نوشتن از آنچه خدا به او آموخته است سرپیچی کند. و مدیون باید که بر کاتب املاء کند و از الله، پروردگار خود بترسد و از آن هیچ نکاهد. اگر مدیون سفیه یا صغیر بود یا خود املاء کردن نمیتوانست، ولی او از روی عدالت املاء کند. و دو شاهد مرد به شهدات گیرید. اگر دو مرد نبود، یک مردم و دو زن که به آنها رضایت دهید شهادت بدهند، تا اگر یکی فراموش کردد دیگری به یادش بیاورد. و شاهدان چون به شهادت دعوت شوند، نبلیذ مع لز شهادت خود داری کنند. و از نوشتن مدت دین خود، چه کوچک و چه بزرگ، ملول نشوید. این روش در نزد خدا عادلانه تر است، و شهادت را استوار دارنده تر و شک و تردید را زایل کننده تر. و هرگاه معامله نقدی باشد اگر برای آن سندی ننویسند مرتکب گناهی نشده اید. و چون معامله ای کنید، شاهدی گیرید. و نباید به کاتب و شاهد زیانی برسد، که اگر چنین کنید نافرمانی کرده اید. از خدای بترسید. خدا شما را تعلیم میدهد و او بر هر چیزی آگاه است.
منبع +
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر