علی سینا و منتظری،صفیه زن یهودی پیامبر.

دکتر علی سینا یک ایرانیار، خردگرا، آزاد اندیش و بنیانگذار تارنمای آزادی ایمان است که از بهترین تارنماهای مرجع اطلاعاتی در مورد اسلام بشمار میرود،  وی مناظره زیر را با آیت الله منتظری از مراجع تقلید شیعه و علمای عظام اسلام بصورت کتبی انجام داده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد این مناظره به برگ "مناظره های دکتر علی سینا با آیت الله منتظری" مراجعه کنید.

سومین پرسش
پیامبر به خیبر حمله کرد، صفیه را برده خود کرد، و در همان روزی که شوهرش را، پدرش را و بسیاری از اطرافیانش را کشت، به او تجاوز کرد، آیا این روش برخوردی است که یک پیامبر باید داشته باشد؟

آیت الله منتظری

در رابطه با ازدواج پیامبر (ص) با صفیه لازم است به نکته هایی توجه شود:
1- صفیه دختر حیی بن اخطب رئیس قبیله بنی نضیر بود که پدر او در جنگ خیبر و شوهر او کنانه قبل از پیمان صلح کشته شده بودند، و وضع اسیران در آن روزگار از نظر زندگی بسیار بد و طاقت فرسا بود. از این رو به سفارش پیامبر بسیاری از زنهای کفار که اسیر میشدند جهت تامین معیشت یا آزاد میشدند و به ازدواج مردان مسلمان - که معمولا دارای همسر بودند - در می آمدند، و یا بصورت کنیز تحت کفالت مسلمانان قرار میگرفتند. تعدد همسر در آن روزگار امری رایج و بهترین وسیله ممکن برای تامین زندگی زنان بی شوهر - چه رسد به زنان اسیر - میبود.


دکتردکتر علی سینا:
آیت آیت الله منتظری گرامی،
این کاملا درست است که صفیه پدر و همسر خویش و همچنین بسیاری از نزدیکانش را از دست داده بود، اما شما فراموش کردید که بگوید او عزیزان خود را به دلیل اینکه پیامبر آنها را کشته بود از دست داد، کشتن مردان و دزدیدن ثروتها و زنانشان از رسوم غارنشین ها بود. از یک پیامبر خدا انتظار میرود که رسوم وحشیانه غارنشین ها را تکرار نکند و با این تکرار آنها را جاودانه نکند، بلکه معیار ها و روش های اخلاقی جدیدی را بنیان بگذارد.
شما طوری با قضیه روبرو میشوید که گویا پیامبر با ازدواج کردن با این زنها در حق آنها لطفی میکرد و باعث میشد که از بدبختیهایشان رهایی یابند، اما شما ذکر این نکته را که او خود باعث بدبختیها و وضعیت اسفبار آنها شده بود فراموش میکنید، این زنها قبل از اینکه محمد به شهرهایشان حمله کند، عزیزانشان را بکشد و آنها را به بردگی بکشاند، اسیر و بدبدخت نبودند.
کاری که پیامبر کرد دقیقا همان کاری است که سارقها و راهزن ها در ایام قدیم میکردند. یک شخص باید کاملا نظام ارزشهای اخلاقی خود را نابود کرده باشد تا بتواند اندکی نیکی در این عمل مطلقا وحشیانه و شرم آور پیامبر ببیند. کشتن مردها و تصرف زنهایشان اعمال دد منشانه ای بودند، هیچ نکته مثبتی در این اعمال شنیع دیده نمیشود.

اگر پیامبر میخواست این زنان بیچاره را از سختی نجات دهد، چرا با زنان مسن تر ازدواج نکرد؟ چرا زیباترین زن را انتخاب کرد؟ صفیه بخاطر زیبایی اش انتخاب شد، این هم حدیثی در مورد این مسئله،
جلد نخست کتاب 8 ام شماره 367
عبدالعزیز نقل میکند:
انس گفت، "وقتی رسول خدا به خیبر حمله کرد، ما نماز فجر را در صبح زود وقتی هنوز هوا تاریک بود خواندیم"، پیامبر جلو من (سوار بر مرکب) حرکت میکرد و ابو طلحه نیز حرکت میکرد و من پشت ابو طلحه حرکت میکردم، پیامبر به سرعت از راه خیبر عبور کرد و زانوی من ران پیامبر را لمس میکردند، او رانهای خود را برهنه کرد و من سفیدی رانهای او را دیدم. وقتی او به شهر وارد شد گفت "الله اکبر"، خیبر نابود شده است. هرگاه ما به سرزمینی نزدیک میشویم، صبح آنان شر میشود، او این جمله را سه بار تکرار کرد، مردم از سر کارهایشان بیرون آمدند و بعضی از آنها گفتند "محمد (آمده است)"، (برخی از همراهان ما که از ارتش او بودند گفتند) ما خیبر را فتح کردیم، اسیران را گرفتیم و غنایم نیز جمع آوری شدند. دحيه آمد و گفت، "ای پیامبر یک دختر برده از میان بردگان به من بده" پیامبر گفت "برو و هرکدام از دختر های برده شده را که میخواهی بگیر"، او صفیه بنت حیی را انتخاب کرد. مردی پیش پیامبر آمد و گفت "ای رسول الله، تو صفیه بنت حیی را به دحيه دادی و او بانوی بزرگ قبایل بنی قریظه و بنی نضیر است، و او برازنده هیچکس غیر از تو نیست. پس پیامبر گفت "آن دو نفر را (صفیه و دحيه را) بیاورید"، پس دحيه با صفیه آمدند، پیامبر به دحيه گفت، "یک دختر برده دیگر غیر از این را از میان اسرا انتخاب کن"، انس ادامه میدهد، "پیامبر او را آزاد کرد و با او ازدواج کرد".
ثابت از انس پرسید "ای ابو حمزه! پیامبر چه به او پرداخت (بعنوان مهریه)؟"، او گفت، "او خود مهریه خود بود، برای اینکه پیامبر اورا آزاد کرد و بعد با او ازدواج کرد." انس ادامه داد" وقتی در راه بودیم، ام سلمه او را لباس (عروسی) پوشانید، و در شب او را بعنوان عروس به نزد پیامبر آوردند.

باتوجه به حدیث بالا، در میابیم که فتح خیبر یک اتفاق کاملا غیر منتظره بود. به مردم شهر هیچ هشداری داده نشده بود و آنها آماده مقابل شدن با این تهاجم نبودند و این هم کاملا از پیامبر قابل انتظار است که به قربانیان خود اجازه دفاع کردن از خودشان را نیز ندهد. او ناجوانمردانه بدون هیچ هشدار و اعلام جنگی به آنها حمله کرده بود، در حقیقت کلمه "غزوه" هیچ مفهومی به جز "حمله ناگهانی" ندارد. خیبر هیچ معاهده ای را که قبلا با پیامبر بسته باشد زیر پا نگذاشته بود، هیچ نشانی از چیزی که بخواهد مسلمانان را تهدید کند وجود نداشت، هرکس را که در مقابلش ایستاد سلاخی کرد و زنهای زیبا را بعنوان برده های جنسی تسخیر کرد، این بود که پیامبر ثروت آنها را میخواست و او تنها به این دلیل به خیبر حمله کرد.


اما پیامبر تنها به اینها هم راضی نشد، او حتی افراد مسن زن و مرد را نیز که نکشته بود و یا بعنوان برده های جنسی تسخیر نکرده بود مجبور کرد که به کشت بپردازند و 50% محصولاتش را به او خراج دهند. هر کسی با ذره ای انصاف، میفهمد که این عدالت نیست، کاری که پیامبر کرد شیطانی و غیر مقدس بود.

آیت الله منتظری

2- پس از اسیر شدن صفیه افرادی آماده ازدواج با او شدند، ولی چون او دختر رئیس قبیله بود و پیامبر (ص) بخاطر مراعات و حفظ موقعیت اجتماعی او اجازه ندادند آنان با او ازدواج نمایند، خود صفیه نیز ظاهراً از ازدواج با افراد عادی کراهت داشت لذا پیامبر (ص) به خاطر مراعات موقعیت صفیه حاضر به ازدواج با او شدند. آن حضرت به صفیه پیشنهاد آزاد شدن و برگشتن به طرف خویشان خود و یا ماندن در مدینه و اختیار اسلام و کسب آزادی و ازدواج با پیامبر را دادند، و او را بین این دو امر مخیر نمودند و به او گفتند اگر به آئین یهود بمانی من اسلام را به تو تحمیل نمیکنم و صفیه امر دوم را انتخاب نمود. اهل اطلاع از تاریخ میدانند که همسری با پیامبر موقعیت بزرگی تلقی میشد و دارای شرافت بود. در قرآن کریم از همسران آن حضرت به مادران مومنین تعبیر شده است (احزاب آیه 6).

دکتر علی سینا:

در مورد صفیه، این آشکار است که پیامبر او را تنها به دلیل اینکه زن زیبایی بود گرفت. محمد اورا از دحیه بعد از اینکه اورا دید گرفت، این قضیه هیچ ربطی به موقعیت پدر او نداشت. اگر پیامبر اندک احترامی برای پدرش قائل بود اورا نمیکشت. حقیقت همچون خورشید تجلی یافته است، اما شما مختار هستید که چشمهایتان را ببندید و انکار کنید.
شما گفتید که پیامبر به صفیه این انتخاب را داد که به مردمش بپیوندد یا اورا پیروی کند. پیامبر پدر اورا؛ شوهرش را و بسیاری از اطرافیانش را کشت. کسانی که زنده مانده بودند مجبور بودند روی زمین کار کنند و 50% در آمدشان را بعنوان جزیه به پیامبر بدهند، اما با اینحال پیامبر بعد از مدتی نظر خود را عوض کرد و دستور داد که یهودیان باید از خیبر اخراج شوند، بنابر این انتخابی که شما از آن صحبت میکنید، چندان انتخاب نیست. انتخاب در واقع بین لذت جنسی بخشیدن به یک مرد پیر متعفن که قاتل عزیزان او بود، و یا پیوستن به پیر مردان و پیر زنانی بود که نه بین آنها جنگجویی وجود داشت، نه جوانی که بتواند برده جنسی پیروان محمد بشود. در مورد انتخاب اول او میتوانست حداقل زنده بماند، اما اگر او به بین یهودیان باز میگشد معلوم نبود حتی بتواند از این حداقل نیز برخوردار شود، او مجبور میشد که در زمین ها کار کند و نصف درآمدش را به پیامبر (سلام بر او باد) بدهد، در این انتخاب، انتخاب چندانی وجود ندارد.
زن پیامبر بودن ممکن است حیثیت و اعتبار داشته باشد، اما من باور دارم اینکه انسان با عزیزانش و کسانی که دوستشان دارد زندگی کند،  بسیار بهتر است تا با یک قاتل زندگی کند، حتی اگر آن قاتل پیامبر الله باشد.
"کشته شدن کنانه، خود ماجرایی دردناک و روشنگر دارد، کنانه به دست خود پیامبر اسلام کشته شد، ماجرای کشته شدن او را تواریخ معتبر اسلامی اینگونه آورده اند،
سیرت الرسول ابن هشام جلد دوم صفحه 830
"کنان بن الربیع که شوهر صفیه بود اسیر کردند و اورا پیش پیغمبر علیه السلام آوردند و گنجهای قوم بنی النضیر بدست وی بود که ایشان به ودیعت پیش وی نهاده بودند، و سید، علیه السلام، از وی میپرسید تا نشان آن گنجها بدهد و بگوید که کجا مدفونست، و وی انکار مینمود و هرچند که سید، علیه السلام، با وی می گفت، او پاسخ میداد: من خبر از آن ندارم، و هرچند که سید، علیه السلام، با وی میگفت تا اقرار کند و نشان بدهد، البته اقرار نمیکرد، پس یکی هم از یهود خیبر پیش سید علیه اسلام، آمد و خبر آن گنجها از وی بپرسید، وی گفت: من نمیدانم، لیکن کنانه بن الربیع هروقتی یا هر روزی میدیدم که برفتی و گرد آن خرابه بر آمدی و چیزی از آن جایگاه طلب کردی، اکنون گمان چنان می برم که گنجها هم آنجا مدفون است. پس سید علیه السلام دیگر بار کنانه بن الربیع پیش خود فراخواند و اورا گفت: اگر نشانه این گنجها که تو انکار میکنی پیش تو بیابم، ترا بکشم؟ گفت: بلی. بعد از آن سید، علیه السلام، بفرمود تا آن خرابه که یهودی نشان داده بود بکندند و بجستند و گنجها بعضی در آن خرابه بیافتند. پس سید، علیه السلام دیگر بار کنانه بن الربیع پیش خود خواند و اورا گفت اکنون بگوی تا بقیت این گنجها کجا پنهان کرده ای؟ و کنانه هم ابا کرد، و انکار نمود. پس سید، علیه السلام، زبیر بن العوام را بفرمود تا اورا عذاب میکند تا آنوقت که اقرار بکند. و زبیر اورا عقوبت میکرد و هیچ اقراری نمیکرد. پس سید علیه السلام، اورا به محمد (بن) مسلمه داد تا وی را بعوض برادر خود محمود بن مسلمه بازکشد. پس محمد برخاست و وی را در حال گردن بزد.
آری محمد شوهر صفیه را شکنجه میکرد تا از او حرف بکشد، و سر انجام شخصاً برخاست و گردن اورا زد و کنانه آنقدر امانتدار بود که تا آخرین قطره خود در امانتداری و اطمینانی که سایرین به او کرده بودند خیانت نکرد.
توضیح از مترجم"

آیت الله منتظری
اگر پیامبر اسلام - العياذبالله - اهل هوسرانی و تشکیل حرمسرا بودند، در سن جوانی با یک زن چهل ساله ازدواج نمیکرد، با اینکه برای او امکان ازدواج با بهترین دختران اشراف قبائل عرب وجود داشت. و از طرف دیگر افراد هوسران و شهوت پرست معمولا اهل تجملات و شکم پرستی و خوشگذرانیهای گوناگون میباشند. در صورتیکه زندگی پیامبر (ص) و همسران او بر حسب نقل تواریخ معتبر در سطح بسیار پائین زمان خود بوده، تا جائیکه همسران او لب به شکایت گشودند و پیامبر را تحت فشار قرار میدادند، و در این رابطه آیه 28 و 29 سوره احزاب در راستای سرزنش آنان نازل شد و آنان را مخیر نمود بین اننتخاب همسری پیامبر و زندگی سخت در کنار او و یا جدا شدن از آن حضرت و رفتن به طرف زندگی مرفه دنیا.


دکتر علی سینا:



پیامبر الله مرد هوسرانی بود. اما وقعی که جوان بود فقیر بود و کسی به او توجهی نمیکرد. هیچ دختر جوان شریفی حاضر نمیشد با گدایی همچون محمد، که به دنبال شترهای زن دیگری (خدیجه) میدوید ازدواج کند. پیامبر هیچ شانسی برای ازدواج با زن جوان و زیبایی نداشت. خدیجه با ثروت و قدرتش احسانی برای پیامبر بود که زندگی اورا کاملا متحول کرد. طبیعت واقعی محمد وقتی آشکار شد که خدیجه فوت شد و او با اداره کاروانهای تجارتی قدرتمند شد. اینجا بود که به گردآوری زن و ثروت پرداخت.
محمد وقتی که به مدینه هجرت کرد مرد مالداری نبود، خدیجه بسیاری از اموال خود را در مدت سه سال دشواری که مکیان محمد و خانواده اش را به تاوان توهین کردنهای مداوم به خدایان آنها تحریم کرده بودند از دست داده بود. اولین سال حضور او در مدینه بسیار سخت بود. او مقدار بسیار اندکی پول برای زندگی کردن داشت. تمام تلاشهای او برای حمله به کاروانها نارس مانده بود. او تنها در نخله موفق شده بود که با نارو زدن به کاروانی دستبرد زند و خود را از غنیمتهای آن ثروتمند کند. بسیار تاخت و تازهای دیگر اتفاق افتاد تا اینکه او توانست با اینگونه چپاولگری ها و قتل عام یهودیها و تصاحب اموال آنها ثروت کلانی را بیاندوزد.
سوره احزاب آیه 27
وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَؤُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا.
خدا زمين و خانه ها و اموالشان و زمينهايی را که بر آنها پای ننهاده ايدبه شما واگذاشت و خدا بر هر کاری تواناست.

اما پیامبر احترام و ارزش بسیار کمی برای زنانش قائل بود و آنچه آنها میخواستند به انها نمیداد. این بود که شکایت میکردند و او تهدید کرده بود که آنها را طلاق خواهد داد، و این هم درست است که یکبار زنان محمد شکایت کردند، چون محمد حاضر نبود به مقدار کافی از ثروتی که از ناباوران دزدیده بود به آنها بدهد. و این در ادامه آیات بالا بود که محمد الله اش را وادار میکند که بگوید
سوره احزاب آیه 28
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا.
ای پيامبر ، به زنانت بگو : اگر خواهان زندگی دنيا و زينتهای آن ، هستيدبياييد تا شما را بهره مند سازم و به وجهی نيکو رهايتان کنم.
سوره احزاب آیه 29
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا.
و اگر خواهان خدا و پيامبر او و سرای آخرت هستيد ، خدا به نيکوکارانتان پاداشی بزرگ خواهد داد.
پیامبر در اینجور کارها استاد بود و میدانست که چگونه باید زنهایش را کنترل کند و آنها را مجبور کند که در خدمتش باشند.

سوره احزاب آیه 30
يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا.
ای زنان پيامبر ، هر کس از شما مرتکب کار زشت در خور عقوبت شود ، خدا عذاب او را دو برابر می کند و اين بر خدا آسان است.
سوره احزاب آیه 31
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا.
و هر کس از شما که به فرمانبرداری خدا و پيامبرش مداومت ورزد و، کاری شايسته کند ، دوبار به او پاداش دهيم و برای او رزقی کریمانه آماده کرده ايم.

بخش بعدی  قتل عام یهودیان
بخش قبلی جنگهای پیغمبر
متن اصلی +

سایر بخشهای این مناظره:
ترجمه آرش بیخدا.
مطالب مرتبط با این نوشتار بر روی تارنمای زندیق
     





هیچ نظری موجود نیست: