روز اول مهر فرامیرسد؛ با جنب و جوش همیشگیاش. در این روز حضور پر سر و صدای دانشآموزان چهرهی دیگری به کوچه و خیابان میدهد. آنها که برای دیگر همکلاسها حرفهای ناگفته فراوان دارند به کلاس بالاتر میروند. ساکتترها برای اولین بار پا به مدرسه میگذارند. برای نوشکفتههای شش - هفت ساله این روز براستی روزی ویژه است و در خاطره میماند. من هنوز هم آن دختربچهی خجول را، که من بودم، میبینم که در حیاط مدرسه کنار یک الک دولک ایستاده بود غریب و تنها.
دارم فکر میکنم حالا که دختربچهها در ایران مجبورند روز اول مدرسه را با مقنعه آغاز کنند، لابد بیشتر حس غریب بودن میکنند. این دختر با مقنعه و مانتو من هستم؟ این بچهها کوچکتر از آن هستند که بتوانند بیگانگی با خود و جسم خود را با این لباس غریب توضیح دهند. شاید زنان جوان زیر ۲۷ سال کشورمان، که مجبور شدند روز اول مدرسه را با مقنعه شروع کنند، امروز بتوانند در بارهی حس آن روزشان حرف بزنند.
آنها پیش از آنکه کودکی را پشت سر گذاشته باشند، با چوب تکلیف و قانون حجاب آشنا میشوند. با پوشاندن مقنعه، قبل از آنکه به طور طبیعی و از طریق تجربه با جسم خود و با جنسیت خویش آشنا گردند، آنها را به یک سوژهی جنسی تبدیل میکنند. هنوز کودکی را پشت سرنگذاشته، از آزادیهای دوران کودکی محروم میشوند و به دنیای پر از ممنوعههای زنان هل داده میشوند.
مقنعه؛ تبعیض علیه دختران
حجاب اجباری، خود، سمبل سرکوب و فشارهاییست که بر زنان در کشور ما میرود و در بارهی آن بحثهای زیادی شده است. به عقیدهی من اما موضوع کودکان مقنعه پوشیده فراتر از بحث حجاب اجباریست چرا که حقوق کودک هم در این میان مطرح است.
اگر اشتباه نکنم، با آغاز سال تحصیلی ۱۳۶۰ و در ناباوری همگانی، پوشیدن مقنعه برای دانشآموزان دختر اجباری شد. کودک شش ـ هفت ساله از حجاب و مقنعه چه میفهمد؟ ۹ ساله هم باشد هنوز کودک است. میثاق حقوق کودک سن کودکی را تا ۱۸ سال میداند و طبیعیست که این تعریف برای دختر و پسر یکسان است. این میثاق در نوامبر ۱۹۸۹ در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید و جمهوری اسلامی ایران هم آن را امضا کرده است. حقوق پایهای که این میثاق برای کودک تعیین کرده است، با حجاب تحمیلی آشکارا در تناقض قرار دارد. به چند مورد از این تناقضها توجه کنید:
ـ مادهی ۲ میثاق حقوق کودک بر برخورد و رفتار برابر و عاری از تبعیض بر اساس جنسیت، مذهب و منشأ قومی تکیه دارد. کسانی که میخواهند تبعیض بر پایهی مذهب و قوم را (میدانیم در مدارس ما این گونه تبعیضها اعمال میشود و نمونهی آن تبعیض آشکار علیه کودکان بهاییست) حاشا کنند، در مورد تبعیض علیه دختربچهها چه میگویند؟ کودکان دختر از روز اول مدرسه، که مجبور می شوند با حجاب به مدرسه بروند، متوجه تبعیضی میگردند که بین آنها و پسران مقرر کردهاند.
مقنعه جزئی از روپوش مدرسه نیست
حتا اگر مقنعه جزئی از روپوش و یونیفورم مدرسه فرض شود (استدلالی که بعضیها برای فرار از صورت مسأله پیش میکشند) این سوال پیش میآید که چرا فقط دختران باید روپوش و یونیفورم به تن کنند. گرچه در بعضی مدارس پسرانه هم یونیفورم رایج است، اما این عمومیت ندارد و در هر حال شامل دبیرستانیها نمیشود.
یونیفورم با مدرن شدن نظام آموزش و پرورش ظاهر شد. فلسفهی یونیفورم در آن زمان میتوانست دیسیپلین، تمیزی و یکسان شدن دانشآموزان باشد. امروز اما، نگاه به تعلیم و تربیت تغییر کرده است. مثلا رابطهی عمودی بین دانشآموز و معلم و دیسیپلین شدید چند دههی پیش، امروز جای خود را به رابطهای آزادتر داده که در آن دیگر ترس و تنبیه نیست که کودک را به یادگیری سوق میدهد. امروز در خیلی کشورها یونیفورم از مدرسه حذف شده است. در آلمان، جایی که من زندگی میکنم، مثل خیلی کشورهای دیگر دانشآموزان بی یونیفورم به مدرسه میروند. فکر میکنم اینطوری آنها احساس آزادی و تشخص بیشتری میکنند، چیزی که در رشد و شکوفایی شخصیتشان نقش مهمی دارد. در بعضی کشورهای دیگر که یونیفورم برقرار است، مثلا در انگستان، هم شامل دختران میشود و هم شامل پسران.
ضرورت یا ضرور نبودن یونیفورم بحث دیگریست و ربطی به موضوع مقنعه ندارد. مقنعه یک پوشش مذهبیست و کارکردش این است که دختربچه مرزهای هویتی را که قانونگذاران به منظور جداسازی جنسی تعیین کردهاند، بشناسد و خود را با این مرزها تعریف کند.
مقنعه به سلامتی کودک لطمه میزند
مادهی ۶ میثاق حقوق کودک حق سلامتی و رشد را حق کودک میداند. این به این معناست که قوانینی که به سلامتی کودکان لطمه میزند، نباید در موردشان وضع و اجرا شود. مقنعه و مانتو مانع سلامتی دختربچهها نیست؟ محرومیت سر و بدن از آفتاب و هوای آزاد میتواند به سلامتی کودک آسیب رساند؛ به ویژه اینکه دانشآموزان بیشترین وقت کودکی و نوجوانی را، که دورهی رشد و بلوغ است، در مدرسه یا در راه مدرسه میگذرانند. اگر پای درددل مادران و معلمان بنشنیم، خواهیم شنید که شپش و دیگر بیماریهای پوستی چقدر در بین کودکان دختر افزایش داشته است. وضعیت طوری شد که قانونگذاران اندکی کوتاه آمدند و اجازه دادند که دختر بچههای دورهی دبستان بتوانند در کلاس درس مقنعه را از سربردارند. در حیاط مدرسه البته نه، چون بالاخره مدرسه سرایداری دارد و این احتمال که پنجرههای همسایه مشرف به حیاط مدرسه باشد.
ـ مادهی ۱۴ برای کودکان آزادی مذهب، وجدان و افکار قائل است. تحمیل حجاب اسلامی به دانش آموزان متعلق به ادیان دیگر نقض آزادی مذهب و وجدان نیست؟
مقنعه؛ اجباری تعرض به حریم خصوصی
ـ مادهی ۱۶ میگوید محدودهی شخصی و خصوصی هیچ کودکی قابل تعرض نیست و برخورداری از یک تعلیم و تربیت آزاد عاری از خشونت و بر پایهی حقوق برابر را حق کودک میداند.
انتخاب پوشش امر خصوصی انسانهاست. پوششی را تحمیل کردن بر آدمها (به هر نامی که باشد؛ در لوای دین یا در لوای خلق) تعرض به حریم خصوصی انسانهاست. این کار بیشتر مذموم واقع میشود وقتی پای کودک در میان است.
پوشیدن مقنعه یا روسری به عنوان یک اجبار و قانون در مدرسه ضمنا نقض تعلیم و تربیت آزاد است و چون اجباریست، تحمیل آن نمیتواند عاری از خشونت باشد.
ـ و بالاخره مادهی ۳۱ میثاق میگوید بچهها حق بازی، سرگرمی و اوقات فراغت دارند. البته کسی نگفته بازی برای دختربچهها ممنوع. اما پوشیدن مقنعه و روپوش، که حتما باید بلند باشد، آزادی بچه را در بازی و حرکت محدود نمیکند؟ ترسم این است که با این ممنوعیتهایی که روز به روز در کشورمان بر تعداشان افزوده میشود، بازی برای دختربچهها هم قدغن گردد. مگر طالبان نکرد؟
کودک به خاطر عدم بلوغ جسمي و رواني خود، نيازمند حمايت است و نه اجبار و قانون.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر