در دوران نوجوانی و کودکی، چاقوکشها و زوربگیرها و زنجیر بهدستانی که سخت مولا پرست و مذهبی هم بودند، یک علامت سوال بزرگ را در ذهن من ایجاد کرده بودند. همیشه از خود میپرسیدم چگونه است که وقتی این همه میشنویم که مذهب انسان را به سوی سعادت و کمال میبرد، چنین پیروان خطرناکی دارد که سخت به آن معتقدند. همیشه از خود میپرسیدم که چرا این افراد مذهبی هستند و سینهزنی میکنند؟ مگر غیر از این است که به ما گفتهاند مذهب توصیه میکند که از مردمآزاری، دزدی و عربده کشی بپرهیزید؟ پس چگونه است که بعضی از این مذهبیهای سرسخت، دزد و چاقوکش و مردمآزارند؟! عجیبتر از آن فیلمهای صدا و سیما بود که به شدت لاتهای با مرام را که مذهبی بودند و از آخوند محل حرفشنوی داشتند خوب جلوه میدادند. مثلا یک لات چاقوکش، با اینکه آدم مردمآزاری بود، در نهایت به دلیل پیروی از آخوند محل و شرکت در مراسم عزاداری که روح او را تطهیر میکرد، قهرمان داستان میشد!
فکر میکنم این ماجرا حکایت از پیوند و شاید بهتر است بگویم همزیستی تکاملگونه بین استبداد و مذهب دارد. ما سالها قهرمانهایمان آدمهای پرزوری بودهاند که در دعواها دیگران را مغلوب میکردند. البته اخلاق پهلوانی هم در این میان تنها همچون یک مهمان ناخوانده، گاه و بیگاه به این لاتبازیها پیوند زده شده است که آن، ماجرای دیگری است و با لاتبازیها سنخیتی ندارد. در سرزمین ما، در میان مردم عامه، کمتر شنیده میشده است که یکی از افراد عادی جامعه به خاطر یک دستآورد علمی بسیار مورد ستایش قرار گیرد. حتی گاهی در مدارس هم بچههای قلدر به جای بچههایی که در زمینههای علمی پیشتاز بودهاند، ستایش میشدند. این موارد از فرهنگ استبدادزده ما برخاستهاند. حال با توجه به این نکته که حکومتها برای بقای خود، سعی میکنند خود را در ظاهر به سلیقه مردم نزدیک کنند، طبیعی است که در یک حکومت مذهبی هم سعی شود از این سلیقه بد عمومی به نحوی استفاده شود. بنابراین چه ابزاری بهتر از عاشورا و تقدسگرایی که حتی لاتبازیها را هم در اشکهایی که برای حسین ریخته میشوند حل میکند؟
البته همانگونه که گفته شد، این فرهنگ غلط، منشا مذهبی ندارد، هرچند که مذهب آن را تقویت کرده است، اما منشا آن بیشتر به مسیری بر میگردد که مشرق زمین و به خصوص سرزمین ما در طول تاریخ طی کرده است. فیلمهای قبل از انقلاب هم خود گواهی بر این ادعا هستند که اکثرا در ستایش لاتهای با مرامی ساخته میشدند که قهرمان اصلی فیلم بودند. یررسی منشا این بدسلیقگی خود بحث مستقلی است که در این مقوله نمیگنجد. اما اگر به بحث اصلی برگردیم که وجود آن عارضه در جامعه است، شوربختی اینجا است که هنوز چنین فرهنگی زنده مانده و در حال مشکل آفرینی است. باز بدتر از آن اینکه در تلویزیون و سینماهم به شدت تبلیغ میشود. حتما فیلمهای این روزها را دیدهاید که قهرمانهای لات و مذهبی دارند. مثلا آنچه در اخراجیها دیدیم یک نمونهاش بود. در عوض آدمهای مودب و با شخصیتی هم در فیلمها معرفی میشوند که مذهبی نیستند و درنهایت همه آنها «تو زرد» از آب در میآیند.
جالب است که اینگونه افراد همیشه نزدیکی عجیبی به واژههای مقدس وعوام پسند و مخربی چون ناموس و غیرت دارند. البته این واژهها بار مثبت هم دارند اما منفیهایشان بسیار بیشتر است. در این زمینه یک پینوشت ارائه خواهد شد. فکر میکنم باید کمی بیشتر به این مسئله توجه کنیم. مبادا به هردلیلی از جمله بامرامی یا ناموسپرستی یا مذهبی بودن، لاتمنشی و مردمآزاری و قلدری را توجیه کنیم. بسیار میشنویم که کسانی میگویند، لاتهای قدیم با مرام بودند، امروزیها نیستند. این یک ستایش و تایید خطرناک است. چرا باید کسی به دلیل لات بودن ستایش شود؟ آیا نباید هرکسی را با چنین خصوصیت رفتاری سرزنش و ملامت کرد؟
پینوشت :
۱ نظر:
http://www.azadegi.com/link/2012/12/24/291255
نظرات فرستاده شده درباره این پست در آزادگی:
poison:
در کودتای 28 مرداد لات های تهران با آخوندها همکاری کردند و این همکاری در آنجا آغاز شد. بگذریم که آنچه شما لات مینامید از لحاظ آموزشی بسیار عقب افتاده بوده و هستند. ناآگاهی بستر مناسبی برای ارتجاع است.
radebi:
یکی از صدمات فرهنگی که توسط فیلمسازان ایرانی به فرهنگ خالص ایرانی زده میشد، بار مثبت دادن به خرافات اسلامی بود. به عنوان مثال شخصیت قیصر، طرفدار آن امام متجاوز هشتمی در مشهد بود و با ترکیب سایر ماجراها ، از جمله ،انتقام از دیگر لاتهای چاقو کش و متجاوز محل ( گرچه همین قاتلین دادش فرمان ، تکیههای محّرم را پوشش میدادند ) و قهرمان فامیل جلوه دادن وی، پیامهای این فیلم را به خورد مردم احساساتی جامعه میدادند . در واقع اگر منصفانه نگاه کنیم و بازیگری خوب بهروز وثوقی و سایرین را در نظر نگیریم، داستنهای این گونه فیلمها در ، به قهقرا بردن جامعه کم محتوای ایران تاثیر بسیای داشت. متاسفانه و هنوز جامعه ایران ،جرأت نقد واقعیتها از این دست را ندارد و به بسیاری بر میخورد . مقاله فوق ، نکات کلیدی بسیار خوبی درد که به اشتباهات میپردازد . به امید اینکه باعث بیداری ایرانیان شود
shahab:
همهی اوباش، چاقوکشان، باجگیران، زورگوها و خلاصه تمام گنده لاتهای محلات مختلف تهران بعد از انقلاب به کمیتهها و بعدها سپاه پاسداران پیوستند و الان در راس این نهاد و دیگر نهادهای مهم سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ایران هستند. این حکومت از روز اول ترکیبی از «تئوکراسی» و «اوکلوکراسی» بود، یعنی تلفیقی از حکومت روحانیون و اوباش!
ارسال یک نظر