حسين رضازاده، ابوالفضل و مدال طلا

همه ما ايراني ها رضا زاده را به خاطر افتخاراتي كه در زمينه ورزش وزنه برداري براي ايران كسب كرده مي شناسيم.مردي كه اقتداي او به ابا الفضل و فرياد يا ابالفضل او قبل از شروع وزنه برداري،شايد بيش از كار ورزشي او توجه برخي را به خود جلب كند.

به محض اينكه رضا زاده موفق به كسب مدال طلاي وزنه برداري المپيك 2004 شد ،تلوزيون جمهوري اسلامي ايران از اين فرصت به خوبي استفاده كرد و بر خلاف ساير مواقعي كه ورزشكاران ايراني در صحنه هاي جهاني موفق به كسب افتخاري مي شدند ،براي دقايقي چند صحنه هايي از مراسم مداحي و سينه زني براي ابالفضل را پخش نمود و به اين ترتيب از جوي كه خود رضازاده به وجود آورده بود كمال استفاده را برده و در واقع چنين گفت كه مردم ايران بدانيد كه اين ابالفضل بود كه وزنه را با لا برد و باعث موفقيت رضازاده شد.
اما آيا ساير ورزشكاران ما، مثلا كشتي گيران ما به هنگام ورود به تشك كشتي چجنين اعتقادي نداشتند !؟بدون شك همگي آنان قبل از ورود به صحنه رقابت آشكارا يا مخفي ،به علي ،حسين و يا ابالفضل متوسل شده و جهت موفقيت از آنها كمك خواستند .حتي خوب به ياد دارم كه وزنه بردار ديگر ما در اين رقابت ها هم همانند رضا زاده يا ابالفضل گويان به صحنه آمد و شروع به كار كرد ،اما موفق نشد.چرا ابالفضل تنها بايد رضازاده را ياري كند ؟آيا او امتياز ويژه اي نسبت به سايرين دارد!؟و چرا ورزشكاران كشورهايي مثل آمريكا و چين كه چنين اعتقاداتي ندارند و يا ابالفضل هم نمي گويند با بيش از صد مدال ا لمپيك ،موفقيتي چندين و چند برابر ورزشكاران ايراني كسب نمودند.

اگر حسين رضازاده توانست در رشته ورزشي خود موفقيت چشمگيري حاصل كند، اين را بايد مرهون قدرت بدني و تمرينات منظم او بيش از هر چيز ديگري دانست .مطمئنا اگر رضازاده تمرينات خود را كنار گذاشته و تا ا لمپيك بعدي فقط يا ابالفضل بگويد، ابالفضل ديگر قادر نخواهد بود به ياري ايشان شتافته و وزنه را بالا ببرد.
البته نمي توان منكر تاثيري شد كه اعتقادات مي تواند از لحاظ رواني و عصبي روي فرد ي داشته باشد.اعتقادات بواسطه اعتماد به نفس زيادي كه به شخص مي دهند ،در ايجاد اميد و انگيزه در وي مي تواند بسيار موثر باشد.
تاثيري كه اعتقادات روي فردي همچون رضا زاده مي گذارد ،باعث مي شود كه فرد با اميد و اعتماد به نفس بيشتري به فعاليت بپردازد و اين به نوبه خود نقش زيادي در سوق دادن او به سوي هدفش خواهد داشت.اما نكته اصلي اينجاست كه حتي اگر از اين جنبه هم به موضوع بنگريم ،اين ابالفضل نبود كه در موفقيت رضازاده سهيم بود ،بلكه تنها و تنها اعتقاد به ابا لفضل بود .در واقع مي توان اينطور گفت كه همانقدر كه اعتقاد به ابا لفضل مي تواند در موفقيت رضازاده اثر گذار باشد، اعتقادي هم كه يك فرد گاو پرست به گاو دارد ،مي تواند در موفقيت وي نقش مثبت داشته باشد .به عبارت ديگر اگر حسين رضازاده همانقدر كه به ابا لفضل چشم اميد دارد به گاو معتقد بود ،آنگاه تاثير اعتقاد او به گاو روي كارش به همان ميزان تاثير اعتقادش به ابا لفضل بود .

ار آن جهت لازم دانستم اين مطلب را بنويسم كه بسياري از ايرانيان مسلمان ،گه گاه موفقيت رضازاده را مرهون لطف ابا لفضل دانسته ،آن را چماق كرده و بر سر ايرانيان غير مسلمان مي كوبند .در حاليكه خود ابا لفضل هيچ نقشي در با لا رفتن وزنه رضا زاده نداشت و اين اعتقاد به ابا لفضل بود كه شايد تا حدودي روي كار او تاثير گذاشت


مینو جاوید






هیچ نظری موجود نیست: