خداوند چیست؟

نگارنده (گان):آرش بیخدا
"وقتی کودک بودم از خدا میخواستم که به من یک دوچرخه هدیه بدهد، بعد از چند سال دیدم خبری از دوچرخه نیست، یک دوچرخه دزدیدم و از آن پس از خدا خواستم که مرا ببخشد، گویا خدا اینگونه کار میکند." ناشناس
تعریف کردن کلمه خداوند بسیار مشکل ساز است، زیرا هر یک از خداپرستان از ادیان مختلف و حتی بی دین برای خودشان تصورات متفاوتی از خداوند دارند و این اجازه را به خود میدهند که خداوند را آنطور که خود میپندارند تعریف کنند. میتوان گفت به تعداد انسانهای موجود بر روی زمین خداوند وجود دارد و خدایان مختلف ویژگیهایی را دارند که خداپرستان مختلف آنها را میپرستند.
مثلا خدای آیت الله خمینی یک خدای ضد امریکا است و از لیبرالیسم و دموکراسی متنفر است و  خدای جورج بوش یک خدایی که به آمریکا برکت میدهد و آمریکا را دوست دارد و از کمونیسم و القاعده متنفر است. خدایی که هیتلر به آن اعتقاد داشت هیتلر را بر بقیه نژادها برتر میدانست و خلاصه اینکه خداوند فاحشه ایست که همگان با او همبستر میشوند و اورا از جنس خود میدانند. شخصیت افراد را از خدایی که تصور میکنند میتوان فهمید، اگر شخصی اعتقاد دارد که خدا مهربان است و همه را میبخشد میتوان دانست که او مهربان و باگذشت است، اگر شخصی مثل حضرت محمد خدایش جنایتکار و است و سادیست و عقده دارد و در حلق کافران مس ذوب شده میریزد میتوان دانست که این شخص خودش چنین خلق و خویی داشته است و همین به سادگی نشان میدهد که بشر خداوند را می آفریند نه خداوند بشر را. اسپینوزا فیلسوف یهودی الاصل هلندی با مطالعه دقیق کتب دینی به نتیجه ای مشابه رسید و گفت "اگر مثلث میتوانست صحبت  کند، خدا را به شکل یک مثلث معرفی میکرد و اگر دایره میخواست خدا را تصور کند وی را دایره وار تصور میکرد".
خداوند موجودیست افسانه ای، همچون جن، پری، سیمرغ، دراکولا و امام زمان، که انسانها چون در مقابل نیروهایی طبیعی و مادی احساس ضعف میکردند اختراع (و نه کشف) کرده اند تا خود را با آن گول بزنند و خود را بی پشت و پناه احساس نکنند. انسانها در مقابل مرگ احساس ضعف میکردند و نمیخواستند باور کنند مرگ نابودی ابدی جسم آنهاست، در مقابل طبیعت احساس ضعف میکردند و نمیخواستند قبول کنند طبیعت میتواند برای آنها تصمیم بگیرد، برای همه این ترسها و بیم ها خداوندانی را خلق کردند تا مانند برادر بزرگتری همراه آنها باشد و از آنان مواظبت کند. اعتقاد اکثر خداپرستان بر این است که خداوندشان، چه الله باشد، چه یهووه، چه مسیح، چه اهوره مزدا، چه زئوس و میترا و آتون و هرا و... چند ويژگی دارد:
گذشته از اینکه خیلی از این صفت ها اصولا نمیتوانند وجود داشته باشند (برای شرح و بررسی مفصل این ویژگیها به بخش براهین منطقی اثبات عدم وجود خدا مراجعه کنید.) مانند "خالق و قادر مطلق" و یا اینکه باهم تضاد دارند مانند "عادل و بخشنده" میزان دارایی این صفت ها در ادیان مختلف بسیار متفاوت است. اما دو ویژگی اول را میتوان برای خدا، بین خداپرستان مشترک دانست.
بشر چون بسیاری از علت ها را در گذشته نمیدانسته و از گفتن نمیدانم در هراس بوده و دلایل بسیاری از معلول ها را نمیدانسته است، یک خداوند را فرض کرده است و آنرا "علت العلل" دانسته برای اینکه نادانسته ای نداشته باشد، هرچند که خلق و اختراع حقیقت جایز نیست و حقیقتی که اختراع شود خرافه است، حقیقت را باید کشف کرد! تا اینکه بشر دریافت نداستن خود را نباید با پناه بردن به موجودات افسانه ای پنهان کند، نادانسته همان نادانسته هست تا اینکه دانسته شود! اما خداوند همچنان از دوران فرار انسان از نادانسته هایش تا به امروز به یادگار مانده است. در توضیح و رد برهان علیت در مورد علت العلل توضیحات بیشتری داده شده است، همچنین به نوشتار بسیار مهمی با فرنام علیت و امکان ناپذیری منطقی یک علت الهی  مراجعه کنید.
خدایان در طول تاریخ تفاوتهای بسیار کرده اند و کاملتر و پیچیده تر شده اند و یک نگاه مختصر به تاریخ هر ملتی نشان میدهد آن ملت هرچه در دانش و فلسفه بیشتر پیشرفته میشدند خدایانشان نیز به همین نسبت پیشرفته تر میشدند این بخوبی نشان میدهد که خدایان ساخته و پرداخته ذهن بشر هستند. به قولی میتوان گفت این خدا نیست که ادیان را روی زمین میفرستد، بلکه ادیان هستند که خدا را روی آسمان میفرستند. انسانها که خود را موجودات موقتی میدانسته اند و موجودیت خود را از موجودات قبلی میدانسته اند، موجود اولیه را که یک موجود اشتباه هم هست "واجب الوجود" نامیده اند، که این را میتوان تعاریف دیگری برای خداوند دانست. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که انسانها را به خدا باوری میکشاند قضیه خدای حفره ها است، که در نوشتاری با فرنام خدای حفره ها چیست؟ به توضیح آن پرداخته شده است.
قابل توجه است که در زبان فارسی کلمه خدا به "به خود آمدن" نیز اطلاق میشود که این معنی هرگز مورد نظر بیخدایان نیست. در بررسی وجود خدا به تعریف فلسفی آن که ارائه شد پرداخته میشود نه به این معنی که تنها ویژه زبان فارسی است.
هر دینداری به نوعی بیخدا نیز هست، خدایانی که در روزگاری پرستش و ستایش میشدند امروزه خرافات و افسانه حساب میشوند، بعنوان مثال شما امروز کسی را پیدا نمیکنید که به "Saturn" یا زحل خدای رم باستان اعتقاد داشته باشد، یا کسی که به سیستم خدایگان یونان باستان یعنی ونوس و آپولو و خدای خدایان زئوس اعتقاد داشته باشد. هرچند همچنان هندو ها برای هر چیزی خدایی دارند، مثلا خدای حیات، خدای زمین، خدای پول و مسیحیان به تثلیث اعتقاد دارند. هر خداپرستی یک بیخدا نیز هست، زیرا خدایان بقیه ادیان را قبول ندارد. بعنوان مثال یک مسیحی به الله، اهوره مزدا، زئوس، هرا و... اعتقاد ندارد و عیسی را پدر و خدای خود میداند، یک مسلمان تنها الله را قبول دارد و رئوس و اهوره مزدا و یهوه (با تعریف مسیحی آن) را قبول ندارد. یکتاپرستان هندو ها و چندخایی را مسخره میکنند و فکر میکنند آنها مشتی دیوانه هستند و هندو ها و سایر ادیان و حتی فرقه های دینی همه یکدیگر را و خدای یکدیگر را به شدت رد میکنند اما هرکدام از آنها سیستم خدایی خود را قبول دارند. بنابر این یک خداباور همانند یک بیخدا تمامی خدایان را خرافی میداند اما تفاوت این دو این است که خداناباوران همان یک خدایی که خداباوران قبول دارند نیز قبول ندارند.
خدا کجاست و چگونه است؟ ادیان مختلف برای خدایانشان جاها و ماهیتهای مختلفی را در نظر دارند، بعضی ها میگویند در آسمان است، بعضی ها میگویند همه جا هست، بعضی ها (از روی قرآن) میگویند بر روی عرش نشسته است، بعضی ها (از روی تورات) میگویند با داوود کشتی گرفته است، بعضی ها (از روی جهالت) میگویند میتواند با من حرف بزند. خدایان بسیاری همچون زئوس در طول تاریخ مرده اند و به افسانه تبدیل شده اند و روزگاری فراخواهد رسید که الله و یهوه و... نیز به افسانه های مضحکی تبدیل خواهند شد و ما بیخدایان معتقدیم آن روزگار فرا رسیده است و الله و یهوه و خدای مسیحیان و اهوره مزدا و شیوا نیز به قبرستان خدایانی هموچون رع یا آمون مصری، مردوخ بابلیان و بعل فنیقیان زئوس یونانیان و ژوپیتر رومیان تعلق دارند و تاریخ مصرفشان تمام شده است. خدایان مرده اند و در مغزهای خردمندان جایی برای خدا باقی نمانده است چرا که بسیاری از فلاسفه بزرگ چند قرن اخیر از فلاسفه بیخدا بوده اند.
ادیان بازی هایی هستند همچون شطرنج و تخته نرد که از مشرق زمین وارد شده اند.
"ولتر"
مقایسه بسیار جالبی از خدایان ادیان سامی در بخش سوم کتاب تولدی دیگر آمده است، که خواندن آن بسیار برای معتقدان به خدا سودمند خواهد بود.






هیچ نظری موجود نیست: