ابی عمار منشد از ابی عبدالله نقل میکند که به من گفت:
ای ابی عمار! در حق حسین بن علی، شعری برای من انشاد کن!
من شعری خواندم و او گریه کرد و دوباره شعری خواندم و گریست. به خدا قسم هر اندازه که من شعر انشاد کردم او گریه کرد، تا خانه پر از اشک شد و به من گفت: ای ابا عمار، هرکس که نوحه ای برای حسین بخواند، و پنجاه نفر را بگریاند، مستحق بهشت است.
و هرکه بخواند در مصیبت حسین، یک بیت، پس بگریاند سی نفر را، پس برای اوست بهشت و هر که بخواند در مصیبت حسین شعری، پس بگریاند بیست نفر را، پس برای اوست بهشت و هرکه بخواند در مصیبت حسین شعری، پس بگریاند ده نفر را، پس برای اوست بهشت و هر که بخواند در مصیبت حسین شعری، پس بگریاند یک نفر را، پس برای اوست بهشت و هرکه بخواند شعری در مصیبت حسین، پس بگرید، پس برای اوست بهشت و هر کسی شعری بخواند در مصیبت حسین، پس خود را به گریه وا دارد، پس برای اوست بهشت.
امالی شیخ صدوق، برگ 227
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر