محمد عایشه را کتک زد تا دیگر او را تعقیب نکند.

از عایشه روایت کرده است که محمد یک شب در حالی که فکر میکند عایشه خوابیده است از خانه خارج میشود، عایشه مخفیانه او را دنبال میکند، محمد بر میگردد و میبیند که عایشه دارد او را تعقیب میکند، محمد او را مجبور میکند که اعتراف کند او را دنبال میکرده است،
 زیرا اگر او دروغ بگوید اجنه و ارواح او را آگاه خواهند کرد. 

عایشه گفته است وقتی من اعتراف کردم که او را دنبال میکرده ام او به سینه من کوبید که این سبب درد من شد.

صحیح مسلم کتاب 4 شماره 2127 






هیچ نظری موجود نیست: