محمد بن صالح گويد: كنيزى داشتم كه از او خوشم مى آيد، به حضرتنامه نوشتم و در امر باردار ساختن او مشورت كردم .
جواب آمد: ((باردارش ساز، خدا هر چه خواهد مى كند))
با اونزديكى كردم و آبستن شد، سپس بچه را سقط كرد و خودش هم مرد.
اصول كافى جلد 2 صفحه 465 روايت 25
پانویس: علم لدنی امام قد نمی داده بعضی از زنان باردار شوند خطر مرگ برایشان هست. امام سزازین را که در ایران باستان و روم باستان معمول بوده را هم نمیشناخته اند! اصلا آیا زن بخصوص برده (کنیز) برای امامان ارزشی جز برده جنسی بودن داشته و دارد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر