شتری شاهد شد و به عربی فصیح شهادت داد! (شهادت یک شتر قبوله ولی یک زن نه!)

عمار ياسر گويد: نزد مولاى خودم اميرالمؤمنين عليه السلام بودم كه سر و صداى عظيمى (مسجد) جامع كوفه را فرا گرفت . حضرت به من فرمود: اى عمار ذوالفقار آن كوتاه كننده عمرها را بياور!

عمار گويد: آوردم ، حضرت فرمود: اى عمار برو بيرون و آن مرد را از ستم به زن بازدار، اگر بس كرد وگرنه با ذوالفقار جلو او را مى گيرم .

عمار گويد: بيرون آمدم ، مرد و زنى را ديدم كه با هم نزاع مى كردند، مرد افسار شتر را گرفته ، هر كدام مى گويد اين شتر، مال من است .

به آن مرد گفتم : اميرالمؤمنين تو را از ستم به اين زن نهى مى كند.

مرد (گستاخ ) گفت : على به كار خود مشغول باشد و برود دستش را از خونهاى مسلمانان كه در بصره كشته است بشويد! او مى خواهد شتر مرا بگيرد و به اين زن دروغگو بدهد!

عمار گويد: برگشتم تا به مولاى خودم خبر دهم ، ناگاه ديدم حضرت خارج شد و آثار خشم در صورتش نمايان بود، به آن مرد فرمود: واى بر تو، شتر اين زن را رها كن ، مرد گفت : شتر مال من است .

حضرت فرمود: اى ملعون دروغ مى گوئى ، مرد گفت : چه كسى به نفع زن شهادت مى دهد؟ فرمود: شاهدى كه هيچيك از اهل كوفه آن را تكذيب نمى كند! مرد گفت : اگر شاهدى راستگو شهادت دهد شتر را به زن مى دهم ، حضرت فرمود: اى شتر بگو مالك تو كيست ؟

 ناگاه شتر با زبانى گويا گفت : يا اميرالمؤمنين سلام بر تو، نوزده سال است كه اين زن مالك من است ! 

حضرت به زن فرمود: شترت را بگير.

پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام، نويسنده : سيد محمد نجفى يزدى، "آگاهى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام از حقانيت ادعاى زن "،
نقل از بحارالانوار، پوشینه 40 برگ 267


پانویس: عجب شتری! صاحب معجزه بوده و عربی که بلد بوده ، شمارش هم بلد بوده شاهد عادل و عاقل و بالغ هم بوده.
از این حدیث نتیجه می گیریم اولا شهادت حیوانات قابل قبول است. ثانیا شهادت یک شتر کافی است اما شهادت یک زن ناکافی است و شهادت حداقل دو زن لازم است (در اسلام شیعه ناب محمدی)
این علی هم عجب ماشین کشتاری بوده سر هر مسئله جزئی قمه کشی می کرده آدم می کشته!





هیچ نظری موجود نیست: