ترور ابوعفک پیر مرد 120 ساله

نگارنده (گان):آرش بیخدا

این نوشتار زیر مجموعه ای است از مجموعه جنایات محمد پیامبر اسلام، برای مرور سایر اعضای این مجموعه از نوشتاری با فرنام "محمد و دشمنان شخصی اش" دیدن کنید.

پیشگفتار

ارائه منابع اسلامی

بحث

پرسشها

منابع



پیشگفتار:

بعد از اینکه محمد در سال 622 پس از میلاد مسیح به مدینه رسید، تنی چند از مردمان بومی مدینه آغاز به به بیزاری از وی نمودند. بسیاری از آنها یهودی و برخی نیز اعرابی مشرک بودند. منتقدان محمد یکی پس از دیگری خاموش شدند، برخی مسلمان شدند، برخی کشته شدند و برخی نیز از مدینه بیرون رانده شدند. این نوشتار پیرامون تقاضای محمد از پیروانش برای قتل پیر مردی یهودی به نام ابو عفک نوشته شده است. ابو عفک 120 سال داشت. جرم ابو عفک این بود که اهل مدینه را به ترک محمد تشویق و توصیه میکرد.



ارائه منابع اسلامی:

توجه، نظرات من در میان براکت ها [] آمده است و در میان پرانتز ها، ترجمه ها آمده است.

از سیرت رسول الله (زندگی پیامبر خدا) توسط ابن اسحق. (1) صفحه 675:

اعزام سالم بن عمیر برای قتل ابو عفک

ابو عفک یکی از مردم بنی عمر بن عوف و از شاخه بنی عبید بود. او وقتی محمد حارث ابن سوید بن سمید را کشت بیمیلی و انزجار خود را اعلام کرد و در چکامه ای گفت:



"بسیار زیسته ام من اما ندیده ام هرگز

بخشی یا گروهی از مردم را که

از فرزندان قیلا، وقتی که گرد هم آمدند

و وقتی که متحدانشان آنها را فراخواندند، بیشتر به تعهدشان پایبند و وفادار باشند.

مردانی که کوه ها را بر می انداختند و هرگز تسلیم نمیشدند.

سوارکاری آمد و با گفتن اینکه

این حلال است و آن حرام است در مورد هر چیز، مردم را

به دو دسته تقسیم کرد.

اگر شما به جستجوی افتخار یا سلطنت میبودید

از توبا دنبال میکردید (و چون از توبا پشتیبانی نکردید از محمد نیز نکنید.)."

[توضیح: توبا حاکمی بود که از یمن آمده بود و به جایی که در حال حاضر عربستان سعودی است حمله کرده بود و مردم قیلا در مقابل او مقاوت کرده بودند، فرزندان قیلا همان قبایل اوس و خزرج مدینه میباشند.]

پیامبر گفت "چه کسی در همایت از من با این مرد رزل برخورد خواهد کرد؟"، در آن زمان سالم بن عمير، برادر عمرو بن عوف، یکی از عذاداران (البكائين)، رفت و اورا کشت. أمامة المزيرية اینگونه در مورد این اتفاق گفته است:


هرچند من میدانم که آیا او مردی بود یا کسی بود از جن ها

کسی که در شب تو را سلاخی کرد"

"تو بر دین الله و بر احمد (محمد) دروغ بستی!

بر او، کسی که تو را پدر بود سوگند، که چه شرور فرزندی پدید آورد

"حنیفی" بر تو شبانگاهان حمله آورد، در حالی که میگفت

"دریافت کن این ضربه را ای ابو عفک، علی رغم سن زیادت"

از کتاب الطبقات الکبری (کتاب طبقه های اصلی) جلد دوم نوشته ابن سعد. صفحه 32. (ترجمه انگلیسی) (2)



بعد سریه (به حملاتی که محمد آنها را تدارک میدید اما خود در آنها شرکت نداشت سریه گفته میشود) سالم ابن عمیر الامری علیه ابو عفک یهودی در ماه شوال و در آغاز بیستمین ماه پس از هجرت (بعد از مهاجرت محمد از مکه به مدینه در سال 622 میلادی) رسول الله، اتفاق افتاد. ابو عفک از بني عمرو بن عوف، مردی مسن بود که به صد و بیست سالگی رسیده بود. او یک یهودی بود و مردم را علیه پیامبر بر می انگیخت و اشعار طنز آمیز علیه پیامبر می سرود.

سالم ابن عمیر یکی از البكائين بود که در جنگ بدر نیز شرک کرده بود، گفت "من سوگند میخورم که یا أبو عفك را بکشم یا قبل از او بمیرم." او صبر کرد تا شبی گرم فرا رسید، و ابو عفک در فضای بازی خوابید. سالم ابن عمیر اینرا (که ابو عفک در فضای باز خوابیده است) میدانست، پس شمشیر را روی جگر او گذاشت و آنرا فشار داد تا سر شمشیر به بستر او برخورد کرد. دشمن الله فریاد کشید و مردمی که اطرافیانش بودند بر او شتافتند. او را به خانه اش بردند و دفنش کردند.

از یکی از علمای معاصر اسلام:

از علی دشتی "23" سال، مطالعه ای بر زندگانی محمد، (3) صفحه 116 (100 انگلیسی):

پیر مرد صد و بیست ساله ای به نام ابو عفک به جرم آنکه متلکی گفته و پیغمبر را در شعری هجو کرده بود، به دست سالم بن عمیر [بن عدی] و به دستور حضرت رسول که فرمودند ((من لی بهذا الخبیث)) کشته شد و در پی آن عصماء دختر مروان که قتل آن پیر مرد او را به گفتن ناسزایی درباره پیغمبر کشانیده بود ، به قتل رسید.

و قبل از گزارش این ترور محمد، علی دشتی در صفحه 114 (97 انگلیسی) مینویسد:

بدین ترتیب اسلام رفته رفته از صورت دعوتی صرفاً روحانی به دستگاهی مبدل شد رزمجو و منتقم که نشو نمای آن بر حمله های ناگهانی، کسب غنایم و امور مالی آن بر زکات استوار کردید.



بحث:

عفک مردمی را که در مدینه زندگی میکردند تشویق میکرد که به محمد شک کنند و او را ترک کنند. او دریافته بود که گفتارهای محمد عجیب، ظالمانه و استبدادی بودند. او اعرابی را که به محمد ایمان آورده بودند سرزنش میکرد. محمد از این واقعیت آگاه شد و این پیر مرد 120 ساله را تهدیدی برای اعتبار خود دید، نه تهدیدی بر جان خود. هیچ جا گفته نشده است که ابو عفک اعراب را تشویق میکرد که به محمد حمله کنند یا او را آزاری دهند. آشکار است که مردی 120 ساله نمیتوانست تهدیدی فیزیکی برای محمد و طرفدارانش باشد.

آنچه برای من در جمله أمامة المزيرية جالب است این مصرع است:

"هرچند من میدانم که آیا او مردی بود یا کسی بود از جن ها

کسی که در شب تو را سلاخی کرد"

این جمله نشان میدهد که مسلمانان دقیقاً میدانستند که چه میکنند. آنها میدانستند که این حمله ای ناگهانی و بدون درگیری و ترور و قتلی دردناک و از پیش تعیین نشده است که به درخواست محمد انجام میگیرد. آنها میخواستند که این مسئله را همچون رازی پنهان نگاه دارند، آنها میخواستند که این عمل خبیثانه خود را از توده ها در وسعت بالا مخفی کنند. به همین دلیل است که أمامة نمیخواهد فاش کند که چه کسی عفک را کشته است. همچنین مصرع "دریافت کن این ضربه را ای ابو عفک، علی رغم سن زیادت" نیز خبر رنجش وجدان از این عمل پلید میدهد. هرچند که او با رجز خانی و شعف ناشی از پیروزی سعی میکند صدای درونی خود را که میگوید این کار اشتباه بوده است خاموش کند.

دکتر مسعود انصاری در کتاب نگاهی نو به اسلام پیرامون این قتل سیاسی، ناجوانمردانه و تصویه حساب شخصی پیامبر با منتقد شاعر خود که حکم ژورنالیست های امروزی را دارد میگوید "در زبان فارسی گفته ای وجود دارد که می گوید، ((انسانی که در خواب است، امنیت داشته و حتی مار هم او را نخواهد زد.)) ولی هنگامی که پای الله و پیامبر در میان باشد، شرف، نیوند و ارزشهای انسانی را باید نادیده گرفت و اخلاق را حکم و فرمانی دگر است. چون فرهنگ و هنجار الله و پیامبر و تمام افرادی که خود را به منابع نادیده میچسبانند از آسمان نازل میشود، از اینرو بر ارزشهای اخلاقی ما زمینیان برتری دارد و بنابر این، کشتن افراد بیگناه در خواب نیز اخلاقی، مشروع و مجاز به شمار می رود."

آیا هیچ کسی شگفت زده از این میشود که چرا اخبار دنیای اسلام اینگونه میباشند که هستند؟ عفو بین الملل گزارش داده است که بیش از 1500 زندانی سیاسی در سال گذشته در عراق اعدام شده اند.

در الجزایر، گروه های بنیاد گرا، هزاران نفر از کسانیکه از آنها پشتیبانی نمیکردند کشتند.

آیت الله خمینی، یک بهساز و احیا کننده اسلام. رژیم بنیادگرای اسلامی او ایرانیان مخالف حکومت را در تمام جهان کشتار کرده است.

الگوی قتل و ترور ده ها فیلسوف، شاعر، متفکر، نویسنده، اندیشمند، فعال سیاسی و آزادیخواه در طول تاریخ ننگین اسلام در کشورمان و سایر کشورها توسط اسلامگرایان سنگ مغز و ضد بشر، به غیر از پیروی از روش پیامبر تروریست اسلام برای رویا رویی با منتقدانش چه چیز دیگری میتواند باشد؟

آیا ما واقعاً میتوانیم بگوییم که رفتار آنها غیر اسلامی بوده است؟ آیا آنها الگوی خود محمد را در روش کشتن کسانی که اعتبارشان را تهدید میکنند به درستی دنبال نمیکنند؟



پرسشها:

1) اینکه محمد یک پیر مرد 120 ساله را به دلیل اینکه او هم میهنان و هم شهری های خود را دعوت میکرد که به پیغام محمد شک کنند و او را دنبال نکنند میکشد در مورد او چه واقعیتی را آشکار میکند؟

2) آری ابو عفک تهدیدی برای اعتبار محمد بود. اما آیا او استحقاق این را داشت که بطور ناگهانی، در شب، پنهانی و وقتی که در خواب بود کشته شود؟ آیا نظر او اینقدر برای محمد تهدید آمیز بود؟ آیا فرشتگان در جنگ بدر به محمد یاری نکردند؟ اگر اینچنین است، چگونه محمد از یک مرد 120 ساله در هراس بود.

3) آیا این ارزشهای "اسلامی" با ارزشهای ما در دنیای امروز سازگار است؟ آیا کسانی که از محمد انتقاد میکنند باید در انتظار تهدید شدن آزادی بیانشان باشند، یا اینکه باید تمام عمرشان را بخاطر ترس از مرگ به گناه ابراز عقیده در هراس زندگی کنند؟

4) اگر محمد نظام فکری اش را به قدرت میرساند، بعنوان مثال کشتار کسانی که با او مخالف بودند، این برخورد چگونه جامعه اسلامی را تحت تاثیر میگذاشت؟ این نظام فکری چگونه با حوادثی که در الجزایر، ایران، افغانستان، مصر و سودان می افتد در ارتباط است؟

5) اگر محمد امروز زنده بود، و ما از کسانیکه اینگونه کشته شده اند اطلاع میداشتیم، در مورد او چه میگفتیم؟ آیا ما مایل نبودیم که این مرد را بخاطر جنایت هایش محاکمه کنیم، او را حبس ابد و یا حتی اعدام کنیم؟

6) آیا ما حق نداریم که در مورد محمد بر اساس والاترین ارزشهای انسانی که میشناسیم قضاوت کنیم؟ او ادعا میکرد که آخرین پیامبر خدا است. او ادعا میکرد که نظام فکری او آخرین برنامه خدا برای انسانها است. بنابر این با توجه به ارزشهای ما، آیا فکر نمیکنید آنچه محمد کرده است بطور وحشتناکی اشتباه بود؟ اگر ارزشهای ما برتر از ارزشهای او است، چگونه میتوان در مورد ادعای "پیامبری" او فکر کرد؟ چگونه است که ارزشهای اخلاقی ما برتر از ارزشهای اخلاقی آخرین پیامبر خدا را دارد؟





منابع:
1-

در این نوشتار ترجمه انگلیسی سیرت به زبان فارسی ترجمه شده است. سیرت رسول الله فارسی در این مورد به هر دلیلی ناقص است و آنچه متن اصلی سیرت نوشته است را پوشش نمیدهد، متن اصلی در سیرت انگلیسی و عربی موجود است. متن عربی در اینجا و اینجا یافت میشود.

The Life of Muhammad", a translation of Ibn Ishaq's "Sirat Rasul Allah" (The Life of the Prophet of God) by A. Guillaume. This book is the best biography of Muhammad available. Note that Guillaume added in other references from Tabari, and other early Islamic writings.
2- در این نوشتار ترجمه متن عربی الطبقات که در اینجا قرار دارد نقل شده است.
"Kitab al-Tabaqat al-Kabir", (Book of the Major Classes), by Ibn Sa'd. Translated by Moinul Haq, published by the Pakistan Historical Society
3-

در این نوشتار از کتاب 23 سال به کوشش بهرام چوبینه بخش سیاست صفحه 116 نقل قول شده است.
"23 YEARS: A Study of the Prophetic Career of Mohammad", by Ali Dashti. Translated by F.R.C. Bagley.





این نوشتار ترجمه ای اختیاری است از یک نوشتار انگلیسی که در اینجا قرار دارد.

نویسنده متن اصلی سیلاس نام دارد.

برای جزئیات سایر قتل های سیاسی پیامبر اسلام به نوشتاری با فرنام محمد و ترور دشمنان شخصی اش مراجعه کنید.

منبع + 






هیچ نظری موجود نیست: