وساطت الله جهت رفع اختلافات خا نوادگی محمد

قسمتهایی از سوره احزاب به نحو شگفت انگیزی به محمد و نحوه رفتار او با زنانش اختصاص دارد.در این آیات الله مستقیما در شخصی ترین و سکسی ترین امور زندگی خانوادگی و خصوصی محمد دخالت نموده و دست او را در چگونگی رفتار با زنان خود کاملا باز می گذارد.نتایج عجیبی که از خواندن این آیات به همراه شأن نزول آنان حاصل می شود را می توان در موارد زیر خلاصه کرد :

محمد بر خلاف سایر مردان مسلمان بیش از چهار زن عقدی می تواند داشته باشد.هر زن مو منی که خود را به او هبه کند یعنی بدون مهر و شاهد خود را به محمد تقدیم کند در صورت رضایت و خواست محمد می تواند به همخوابگی پذیرفته شود .همچنین او از رعایت تساوی و عدالت بین زنان خود معاف است و میتواند نوبت هر یک از آنها را آنگونه که می خواهد به تأخیر بیاندازدو حتی او را ترک کند .پس از مرگ او کسی حق ندارد با زنانش ازدواج کند ، همچنین زنان محمد حق تقاضای نفقه بیشتر را ندارند،آنها مثل زنان دیگر نیستندو باید از پشت پرده (حجاب) با مردان سخن بگویند،از زینت های متداول زمان خود چشم به پوشند،از عدم مراعات نوبت خود ناراضی نباشندو به نفقه ای که به آنان داده می شود قانع باشندو اعتراضی نکنند که در غیر این صورت طلاق داده می شوند.

آیه ٥٠ سوره احزاب:

شأن نزول: ام شریک دوسیه یکی از چهار زنی بود که خود را به محمد هبه کرده بود(یعنی بی شرط و مهر به او بخشیده بود)این کار ام شریک که زیبا هم بود،عایشه را ناراحت و آشفته ساخت.چرا که محمد این تقدیمی زیبا را پذیرفته بود.در نتیجه عایشه نیز در واکنش به این اقدام ام شریک گفته بود : "نمیدانم زنی که خویشتن را به مردی تقدیم کند چه ارزشی دارد"،از این رو این آیه در تأیید کار محمد در پذیرفتن ام شریک نازل شد.

ترجمه آیه : ای پیغمبر ما زنانی را که مزد آنها را پرداخته ای بر تو حلال کردیم و کنیزانی را که به غنیمت،خدا نصیب تو کرده و ملک تو شد و نیز دختران عمو و عمه و دایی و خاله آنها که با تو از وطن مهاجرت کرده اند و نیز زن مومنه ای که خود را به رسول هبه کند و رسول هم بنکاح با او مایل باشد و این حکم، مخصوص توست و این زنان که بر تو حلال کردیم بدین سبب بود که بر وجود تو در امر نکاح هیچ حرج و زحمتی نباشد و خدا را بر بندگان مغفرت و رحمت بسیار است.

عایشه وقتی چنین دید به محمد گفت : "می بینم که خدایت به انجام خواهشهای نفسانی تو می شتابد." که جهت تنبیه او آیه ٥١ سوره احزاب نازل شد.

ترجمه آیه ٥١ سوره احزاب : هر یک از زنانت را که خواهی نوبتش را عقب بیانداز وهر که را خواهی به خود بپذیرو هم آنان را که از خود راندی اگر باز خوانی بر تو باکی نیست این بر زنان بهتر و شادمانی دل و روشنی دیده آنهاست و هرگز هیچ کدام نباید محزون باشند بلکه باید به آن چه به ایشان عطا کردی همه خشنود باشند و خدا به هر چه در دل شماست آگاه است، و خدا دانا و بردبار است.

شأن نزول آیه ٥١ احزاب : در تقسیم اوقات زندگی محمد بین زنان او رقابت بود و گاه درگیریهایی بین زنان محمد و او در این مورد صورت می گرفت.در نتیجه این آیه نازل شده و به محمد در این باره اختیار تام داد.آورده اند که در آن زمان محمد ٩ زن داشت که نسبت به ٥ نفر از آنها نوبت همخوابگی را رعایت نمی کردو سهم آنان را به تأخیر می انداخت.این ٥ نفر عبارت بودند از سوده ، جوریه ، صفیه ، میمونه و ام حبیبه و در عوض چهار نفری که مورد لطف ویژه محمدواقع می شدند و محمد به طور منظم با آنان مبادرت به عمل مبارک نکاح می ورزید عبارت بودند از عایشه ، حفصه ، زینب و ام سلمه. بعد از آن نیز آیه ٥٢ سوره احزاب نازل شد.

ترجمه : از این پس زنها بر تو حلال نیستند هم چنین دیگر حق نداری به جای اینها به زنان دیگر روی آوری هر چند زیبایی آنها تو را خیره کند مگر کنیزانی که مالک آنها شده باشی.

شاید این آیه که به دنبال اعتراض اصحاب نزدیک محمد از جمله ابوبکر و عایشه در استفاده بدون قید و شرط محمد از زنان نازل شد برای تسکین زنان او نازل شده است که مسلما بعد از نزول آیات ٥٠ و ٥١ احزاب ضربه مهلکی بر آنان و شخصیت آنان وارد شده است.البته در حدیثی که از عایشه باقی است و تمام محدثین نیز آن را تأیید کرده اند از قول عایشه آورده شده است "که محمد وفات نکرد مگر اینکه تمام زنها بر او حلال بودند."

بعد آیه ٥٢ خدای محمد جهت تسکین خاطر آزرده او از یکی از اعراب ، حق ازدواج مجدد را از زنان محمد پس از مرگ وی سلب می کند و تأکید می کند که مومنین در صورتیکه از زنان محمد چیزی بخواهند باید از پس پرده و حجاب طلب کنند.

ترجمه قسمتهای پایانی آیه ٥٣ سوره احزاب : ... و هر گاه از زنان رسول متاعی می طلبید از پس پرده بخواهید که حجاب برای آنکه دلهای شما و انها پاک وپاکیزه بماند بهتر است و نباید هر گز رسول خدا را بیازارید و پس از وفات او زنانش را به نکاح خود در آورید که این نزد خدا بسیار بزرگ است.

در شأن نزول تحریم ازدواج زنان محمد پس از مرگ او به نقل از ابن عباس آورده شده که شخصی پیش یکی از زنان محمد رفت ، محمد به او گفت از این پس نباید چنین کاری از تو سر بزند ،گفت : این زن دختر عموی من است و عمل ناشایستی از ما سر نزده است . محمد در پاسخ به او گفت : می دانم ولی کسی از خداوند و من غیور تر نیست . مرد در حالی که با ناراحتی از آنجا دور می شد پاسخ داد : حال مرا از سخن گفتن با دختر عمویم منع می کند پس از مرگش با او ازدواج خواهم کرد در نتیجه ازدواج زنان محمد بعد از مرگ او تحریم شد.

اما در جای دیگر از سوره احزاب نیز خدای محمد یک بار دیگر در برابر خواست همسران او اقدام به نزول آیه و حمایت از محمد نموده و این بار آنها را تهدید به طلاق می کند ضمن این که در آیات بعد نیز بر این نکته تأکید می کند که زنان محمد مانند دیگر زنان نیستندو بهتر است در خانه بمانند و بیرون نروند.

ترجمه آیه ٢٨ سوره احزاب : ای پیغمبر به زنان خود بگو اگر شما زندگانی و زیور دنیا را طالبید بیایید تا من مهر شما را پرداخته و همه را به خوبی و خرسندی طلاق دهم و اگر طالب خدا و رسول خدا و مشتاقدار آخرت هستید همانا خدا به نیکو کاران از شما زنان اجر عظیم خواهد داد .

گویا این آیه بعد از جنگ با بنی قریظه و قتل عام آنها توسط محمد و یارانش صورت گرفت در این جنگ غنایم زیادی بدست مسلمانان افتاد و از آنجا که خمس این غنایم به محمد تعلق داشت زنان او نفقه بیشتری را مطالبه کردند .

در آیات ٣٠ و ٣١ احزاب خداوند خطاب به زنان محمد می گوید که در صورت انجام کار ناشایست عذاب آنها دو برابر بقیه و در صورت انجام کار نیکو نیز پاداشی دو برابر دیگران خواهند داشت سپس در آیه ٣٢ نحوه رفتار و حرف زدن آنها را مشخص می سازد.

ترجمه آیات ٣٢و ٣٣ سوره احزاب : ای زنان پیغمبر شما مانند دیگر زنان نیستید اگر خدا ترس و پرهیز کار باشید پس زنهار نازک و نرم سخن نگویید مبادا انکه دلش بیمار است به طمع افتد ، درست سخن بگویید.

و در خانه های خود بنشینید و آرام گیرید و مانند دوره جاهلیت آرایش و خود آرایی نکنید و نماز به پا دارید و زکات به فقیران بدهید و از امر خدا ورسول خود اطاعت کنید .

بنا بر آنچه گفته شد خداوند در این آیات سعی می کند آداب زناشویی را به محمد و همسران او بیاموزد. محمد شأن و اعتبار خدای خود را جهت رفع اختلافات خانوادگی خویش تا حد واسطه ای برای رفع اختلافات و صدور حکم نهایی پایین میاورد .خدای محمدچون او را نا توان از اداره زندگی شخصی و خصوصی خود می بیند و اعتراض زنان او را نسبت به وی نمی پسندد با صدور این آیات به محمد اختیار تام میدهد و زنان او را تهدید به طلاق می کند و حق ازدواج مجدد را از آنان سلب می کند ، حتی تا آنجا به روحیات و تعصبات عربگونه محمد اهمیت میدهد که به زنان او حکم خانه نشینی می دهد.گویا در ان زمان الله هیچ دغدغه دیگری غیر از سامان بخشیدن به اوضاع نابسامان محمد نداشته است.اما آیه جالب دیگری که باز هم آسمانی بودن این آیات را زیر سوال می برد آیه یک سوره تحریم است که به دنبال همبستر شدن محمد با ماریه قبطیه این کنیز زیبای مصری نازل شد.روزی حفصه دختر عمر که از زنان محمد بود به خانه پدر رفت.محمد در غیاب او ماریه را که از مصر برای او هدیه فرستاده شده بود به اتاق حفصه برد و با او همبستر شد.حفصه که زودتر از موعد مقرر به خانه آمد متوجه موضوع شد.ناراحت شده و فریاد زد که چرا نوبت او را به کنیزی داده و باعث هتک حرمت او نزد سایر زنانش شده است .محمد برای جلب رضایت حفصه ماریه را بر خود حرام کرد و از حفصه خواست که این راز را نزد خود نگه دارد و با کسی در این باره صحبت نکند.حفصه موضوع را به عایشه اطلاع داد و عایشه با طعنه به محمد گفت.محمد برای عایشه هم سوگند خورد که ماریه را بر خود حرام کند اما گویی محمد قلبا خواهان دوری جستن از ماریه نبوده است که خداوند این مشکل او را نیز با نزول آیات ١ تا٥ سوره تحریم حل می کند و از او میخواهد سوگند خود را بشکند .

ترجمه آیات ١ تا ٥ سوره تحریم : ای پیغمبر گرامی چرا آن را که خدا بر تو حلال کرد، تو بر خود حرام کردی تا زنانت را از خود خشنود سازی در صورتیکه خدا آمرزنده و مهربان است . خدا حکم کرد برای شما که سوگندهای خود را بگشایید.او مولای شما بندگان است و هم او دانا و آگاه است.وقتی پیغمبر با بعضی از زنان خود سخنی را به راز گفت آن زن چون خیانت کرده و دیگری را بر راز پیغمبر آگاه کرد خدا به رسولش خبر داد و او بر آن زن برخی را اظهار کرد و برخی را پرده داری نمود و اظهار نکرد.آن زن گفت رسولا ترا که آگاه کرد رسول گفت خدای دانا و آگاه خبر داد.اینک اگر به درگاه خدا توبه کنید رواست که البته دلهای شمامیل کرده است و اگر با هم بر آزار او اتفاق کنید باز خدا یار و نگهبان اوست و جبرئیل امین و مردان صالح با ایمان و فرشتگان حق یار اویند.امید است که اگر پیغمبر شما را طلاق داد زنانی بهتر از شما بجایتان با او همسر کند که همه با مقام تسلیم و ایمان و خضوع و اطاعت ، اهل توبه و عبادت باشند چه بکر و چه غیر بکر .

اما جالب اینجاست که برخی نظیر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه و نیز حسین عماد زاده در زنان پیغمبر اسلام شأن نزول دیگری برای این آیات قائل شدند که در عین مزحک بودن می تواند گویای این مطلب با شد که افرادی از این قبیل تا آنجا حاضر به طرفداری و پا فشار ی بر عقاید خود هستند که گاه احمقانه ترین و غیر عقلانی ترین تعابیر و توجیهات را بکار می برند.این افراد شأن نزول این آیه را اینگونه بیان کرده اند که محمد هر گاه به دیدار زینب بنت جحش از دیگر زنان زیبای خود که علاقه خاصی هم به او داشت می رفت زینب به او شربت عسل می نوشاند.از آنجا که عایشه ،حفصه و سوده به زینب حسادت میکردند تصمیم گرفتند این بار که محمد از ملاقات زینب بازگشت هر کدام از او بپرسند آیا میوه بد بویی خورده است که دهانش چنین بوی بدی می دهد و در نتیجه چون پیغمبر نمی توانست بوی بد را تحمل کند از این رو نوشیدن عسل را بر خود حرام کرد .

که البته این تعبیر بیش از تعابیر دیگر خدای محمد را از شأن و اعتبار خدایی خارج می کند آیا مو ضوع عسل آنقدر اهمیت داشت که خدا در کتاب آسمانی که جهت هدایت همه افراد بشر در همه زمانها تدوین شده است راجع به آنها سخن گوید و اجازه شکستن سوگند به محمدی که تا این حد از اداره زندگی خصوصی خود نا توان بوده، بدهد و آیا تحریم کردن عسل می تواند رازی قلمداد شود که نباید به کس دیگری گفته شود و در صورت فاش کردن این راز گناهی صورت گرفته که باید از آن توبه شود ؟!؟

منابع:

٢٣ سال رسالت نوشته علی دشتی ? زنان پیغمبر نوشته دکتر بنت الشاطی ? تفسیر نمونه نوشته مکارم شیرازی ? زنان پیغمبر اسلام نوشته حسین عماد زاده


مینو جاوید





هیچ نظری موجود نیست: