حضرت ابو محمد عليه السلام را به نحرير (كه گويا مستخدم باغ وحش بوده ) سپردند (تا نزد او زندانى باشد) او بر حضرت سخت مى گرفت و اذيتش مى كرد،
زنش به او گفت : واى بر تو، از خدا بترس ، نمى دانى چه شخصى در منزل تو است ؟ و شايستگى حضرت را براى او بيان كرد و گفت : من درباره او بر تو نگرانم ،
مرد گفت : او را ميان درندگان مى اندازم و همين كار را هم كرد. امام عليه السلام را ديدند بنماز ايستاده و درندگان گرد او هستند.
اصول كافى جلد 2 صفحه 448 روايت 26
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر