ابن سنينة

نگارنده (گان):آرش بیخدا
این نوشتار زیر مجموعه ای است از مجموعه جنایات محمد پیامبر اسلام، برای مرور سایر اعضای این مجموعه از نوشتاری با فرنام "محمد و دشمنان شخصی اش" دیدن کنید.
سنن أبي داود  كتاب الخراج والإمارة والفىء، شماره 3004  انگلیسیعربی
مُحَيِّصَةَ روایت کرده است:
رسول الله گفت: اگر بر مردان یهود چیره شدید، آنها را بکشید. پس محیصه بر روی شَبِيبَةَ  یکی از تاجران یهودی پرید. او با آنها روابط نزدیکی داشت. سپس او را کشت. حُوَيِّصَةُ (برادر محیصه) در آن زمان اسلام نیاورده بود و از محیصه سن بیشتری داشت. وقتی محیصه او را کشت حویصه او را کتک زد گفت "تو ای دشمن الله، به الله قسم، مقدار زیادی از اموال او در شکم تو به چربی تبدیل شده است".
اطلاعات بیشتری در مورد این قتل در سیرت رسول الله ابن هشام آمده است. صفحه 369 سیره انگلیسی، سیرت عربی را در اینجا بیابید.
ماجرای محيصة وحويصة
پیامبر گفت "هر یهودی را که تسلیم قدرت شما است بکشید". بنابر این محیصه بن مسعود بر روی ابن سنینه، یک یهودی تاجر که با او روابط اجتماعی و تجاری داشت پرید، و او را کشت. حویصه در آن زمان مسلمان نبود هرچند که او برادر بزرگتر بود. وقتی محیصه او را کشت حویصه آغاز به کتک زدن او کرد، و میگفت "تو ای دشمن خدا، آیا او را کشتی در حالی که بیشتر چربی شکمت از اموال او بوده است؟". محیصه گفت "اگر کسی که به من دستور قتل او را داد، دستور قتل تو را میداد، سرت را از تنت جدا میکردم. او گفت این آغاز قبول کردن اسلام توسط حویصه بود. حویصه گفت "تو را به خدا، اگر محمد به تو دستور میداد که من را بکشی، آیا مرا میکشتی؟"، او گفت "آری، به خدا، اگر او از من میخواست که سرت را ببرم، سر تو را بریده بودم". او (حویصیه) از روی تعجب گفت "به خدا، دینی که ترا اینگونه ساخته است حیرت آور است!" و او اسلام آورد.
    محیصه چکامه زیر را در مورد این ماجرا سرود:
    پسر مادرم مرا سرزنش میکند که اگر دستور داشتم که او را بکشم
    با شمشیری تیز از پشت گردن او را خرد میکردم
    شمشیری سفید همچون نمک جلا یافته
    حمله زیرین من هرگز خلاف نمیرود. (اگر شمشیرم را از زیر بزنم حتماً به هدف میخورد).
    این هرگز مرا خوشحال نخواهد کرد که داوطلبانه تو را بکشم (بدون فرمان محمد).
    حتی اگر ما تمام عربستان را از شمال تا جنوب صاحب بودیم.
دکتر مسعود انصاری در کتاب نگاهی نو به اسلام نوشته اند
کمتر کتابی بوسیله پژوهشگران بیطرف درباره اسلام نوشته شده که تاکید نکرده باشد که اسلام بوسیله روشهای ترفند آمزی، زور و شمشیر به مسلمانان تحمیل شده است. سوریه ای ها، مصری ها، ایرانی ها، هندی ها و بربرها، اسلام را تنها برای رهائی از کشته شدن پذیرش کردند. هنگامی که اعراب بر ملت های مغلوب خود دست می یافتند آنها را مجبور میکردند بین مرگ، پرداخت جزیه و یا تسلیم شدن و زنده ماندن، بظاهر به پذیرش اسلام تن در میدادند و آنرا جدی نمیگرفتند. ولی به خاطر ایجاد امنیت برای فرزندانشان مجبور میشدند، آنها را در آموزش آداب و رسوم خرافی اسلام آزاد بگذارند و از اینرو نسل دوم کیش یاد شده را جدی تر میگرفت. همین گونه که این مکانیسم روانی در نسل های بعدی پیش می رفت، اسلام بیشتر و بیشتر در فرهنگ آن ملت نهادینه میشد تا سر انجام کار به جائی میرسید که نسل های آینده اسلام را یک کیش راستین و خود را مسلمان واقعی به شمار می آوردند.
منبع +






هیچ نظری موجود نیست: